پاسخ احمد فراستی از امضا کنندگان بیانیه هشدار به نامه های امیر فیض

11391260_10205508398601955_6787049288876410723_n

با درود های مهرورزانه به پیشگاه جناب استاد امیر فیض .

 

پیشاپیش اجازه دهید مطالب مندرج زیر را بسیار دوستانه وهم میهنانه بحضور شما استاد گرانقدر عرض نمایم تا شاید اندکی گره گشای هشدار نامه گردد .

 

جناب استاد، من همواره در این سالیان دور از میهن واجبارأ در بیگانه دیار زیستن خود را شا گرد شما دانسته و از نوشتجات شما بسیار آموخته ام وکوشش نموده ام فرا گرفتهایم را در چهارچوب صداقت بدیگر هم میهنان آگاهی دهم ،هیچ لحظه ای عشق وایمان ووفاداریم به ایران ونظامی که در آن پرورش یافته وصادقانه خدمت کرده ام از قدرتش کاسته نگردیده است.

 

جناب امیرفیض آنچه در پسین میآد پرسشهای یک شاگرد از یک استاد بزرگ وگرانقدر است که انتظار دارد بآنها مهربانانه ودلجویانه نگریسته شود .

 

شما خود حقوقدان هستید ومن یک فرد که از مسائل حقوقی اندکی آگاهم ، ولی تا آنجا که میدانم هر دادگاهی ۴ رکن دارد » قاضی ، دادستان ، متهم و وکیل مدافع» .

 

یاد آوری مینمایم، در راستای بیانیه هشدار که من نیز از امضا کنندگان آن هستم، ولی ازنظر از پی آمدهای نامطلوب و نادرست آن فورأ کنارگیری اختیار نموده واز هرگونه رفتار گفتار گونه ونوشتاری خوداری ودوری نمودم.

 

در مورد هشدارنامه،۲۴ رساله حقوقی از سوی شما تهیه و از سوی جناب جاوید ایران برای بسیاری از هم میهنان ومن نیز ارسال گردیده ، شگفتیها ئی در من آفریده وآن این است که من خود و سایر امضا کنندگان را در مقالات شما در جایگاه متهم و شما را همواره در مقام توأمان دادستان و قاضی مینگرم که در این دادگاه ما به اصطلاح متهمان ، وکیل مدافعی هم نداریم ). ولی زمانی که درچهارچوب واقعیتها در مقام دفاع از خودبرمیآئیم با یک دادگاه مطلقأ در بسته وبدون ناظرین بیطرف ومنصف روبرو میگردیم و چنانچه بخواهیم دفاعی از خود بنمائیم باید به کسی که از اندرونی به بیرون و داخل راهرو میآید و دادنامه را ابلاغ میکند پاسخگو باشیم (نظر اینجا جناب جاوید ایران است) ونه با کسی که داد نامه را تنظیم نموده است . من نمیدانم که این بزرگوارنسبت به دادخواست شما و دفاع من ویاما تا چه میزان پایبند به اخلاق ومروت اجتماعی میباشد و آیا به عمد یا به سهو برای هردو سوی ماجرا با صداقت و امانت رفتار مینماید ؟ آیا شرافتمندانه وصادقانه مسائل ملی میهن رادر نظر دارد؟ آیا پی به مسائل ناگواری که پیش خواهد آمد واقف است؟.

 

از پاسخی که شما مهرورزی فرمودید و به یکی از نوشته های من دادید، این استنباط به من دست داده است که کل نوشته من به شما نرسیده زیرا من از سعه صدر شما آگاهم و میدانم که به تمام موارد عنوان شده از طرف من پاسخ میفرمودید.

این جناب واسطه ،هر زمان که مقاله شما را در ایمیل خود قرار میدهد ، خود پیش گفتاری با فحاشی، تهمت ، و توهین در بالای آن مینویسد و در پایان مقاله شما نیز دوباره همان کار را انجام میدهد به گونه ای که به خواننده القا شود ان کلمات سخیف که بآنها اشاره خواهم کرد از سوی شخص شماست.

 

از سوی جناب جاوید ایران مقالاتی از دیگران توأم با توهین و فحاشی نسبت بما و در تایید فرمایشات شما درج وپخش میگردد ونامبرده میفرمایند که این ایمیلها برای من ارسال شده ولی هرگزنام وایمیل فرستندگان ادعایی خودرا اعلام نمیدارند و تنها با دو حرف از حروف الفبا معرفی مینمایند. با وجودی که نام و نام فامیل و حتا گونه کار امضا کنندگان هشدار نامه مشخص است. گویا این فحاشان از شجاعت وشرافت فردی و ملی برخوردار نیستند زیرا اگر میبودند خودرا معرفی مینمودند.

برای بسیاری از هم میهنان این امر مطرح گردیده که شاید همه این فحش نامه ها را کسی جز خود آقای جاوید ایران نمینویسد اگر حقیقت یابد ایشان برای شما دشمن در لباس دوست میباشند.

 

در اینجا نمیخواهم به تمام ۲۴ دادخواست شما پاسخی بدهم زیرا پایه حقوقی آنرا کم ندارم اما جناب جاوید ایران مطالب شما را بگونه ای دیگر ترجمه و انتشار میدهند و از بزرگواری شما در پاسخ شما به خود من که حتا منت گذارده و سپاس گذاری نیز از من فرموده بودید برایم این گونه ترسیم شده است که همه نامه من را نگرفته اید زیرا سعه صدر شما را میشناسم و البته این تصور در من جان گرفته است که چرا به سایر موارد بی اعتنا بوده اید. در اینجا من تنها به بخش هایی از پاسخی که در برابر نوشته آقای مصطفی عرب مرقوم فرموده اید میپردازم زیرا که سهمی از نوشته شما به امضا کنندگان که من نیز یکی از آنها هستم بر میگردد و خود جناب عرب البته مختار هستند که در مقام پاسخگویی بر آیند یا خیر.

 

توضیحی را که ضروری میدانم پیش از پرداختن به بخش ۲۴ رهنمود شما عرض کنم این است که جناب جاوید ایران تصور مینمایند پارسی نویسی شما را کمتر کسی میفهمد و فرمایشات شما را در ایمیلی ترجمه کردند که استاد امیر فیض در محضورا ت قرار گرفته اند و آنچه که برای تو نوشتند حرف . دلشان نبوده است و معنایش برای من این است که در اندرون شمای خسته دل کسی بنام آقای ح -ک هستند که مکنونات قلبی شما را میخواند.

 

ایشان برای من نوشتند که استاد با این واژهه » تشکر» منظور دیگری داشته اند.

استاد گرامی ، شما در ۷ صفحه پاسختان ۶ صفحه را به تایید نوشته آقای عرب که مکنونات دست کم خود من نیز بود اختصاص دادید و بر جا اندازی فدرالیسم، به خطر افتادن تمامیت ارضی به وسیله ایران ستیزان را مورد ایراد قرار دادید و به اعتراض تاریخی خود به شاهنشاه در سال ۱۹۷۴ اشاره و از امضا قرارداد شاهنشاه و آقای گنجی با دولت مرد آمریکایی آقای تیمر من انتقاد به عامل آوردید تا جایی که شاهنشاه وادار به عدول از ان توافق یا قرارداد مبنی بر دادن خود مختاری به کردها گردیدند .مگر امضا کنندگان چه کردند ، آنها هم از شاهنشاه همین خواسته را داشتند که چرا پس از ۳۲ سال مشابه همان اشتباه در مصاحبه با یک نشریه عربی به گونه ای تکرار میگردد. ضمنا شاهنشاه در این مصاحبه که دیگر گروگان خبرنگار الوطن نبودند و این چمداشت از ایشان به عنوان رهبر مشروطه خواهان و سلطنت طلبان و نماد سه هزار ساله پادشاهی دست کم این است که همواره از تمامیت ارضی ایرانمان پدافند نمایند. شگفتی در این است که اگر میفرمایید ایشان گروگان هستند ، چه گونه است که در گفتگو با رسانه های پارسی زبان مردانه از تمامیت ارضی دفاع میفرمایند ولی با خبر نگار عرب به صورت گروگان در میایند. البته این را میپذیرم که لحن بیانیه میتوانست نرمتر و مودبانه تر باشد.

شما خود شورای ملی را شورای تجزیه طلبان نام گذارده اید ، گویا استاد فراموش فرموده اند که شاهنشاه خود رییس این شورا هستند و این خود هزاران برابر تندتر از ان بیانیه است که ایشان را در راس تجزیه طلبان رسما قرار میدهید ولی اگر ایشان میفرمایید که گروگان هستند ، حتما باید پذیرفت که به خا طر این گروگان گیری باید تبلیغات تجزیه طلبی را هم از سوی این شورا که شاهنشاه رییس ان هستند با جان و دل بپذیریم …………!!!!!!!!!

 

فرمودید که قرارداد ۱۹۷۴ به ایشان تحمیل شده است و نیز ریاست شورای تجزیه طلبان ، ولی شاهنشاه در آخرین سخنرانی خود در مقام پاسخگویی همه مخالفان شورا را که شما نیز یکی از آنها هستید موا جب بگیران جمهوری اسلامی قلمداد فرمودند، هنوز هم این سخنان را تحمیل میفرمایید. در بخش مقصود از اتهام چیست که فرموده اید اتهام عوام ریشه قانونی ندارد ولی تخریب کننده و نا فی اعتبار و اعتماد عموم به ایشان است . بر پایه مستندات شما و باور خود من ایشان پادشاه ایران هستند و به استناد اصل ۳۹ متمم قانون اساسی و سوگندی که یاد کرده اند میبایستی تمام هم خود را مصرو ف حفظ استقلال ایران نموده و حدود مملکت و حقوق ملت را محفو ظ و محروس بدارند و برابر اصل ۳ همان قانون حدود مملکت ایران، و ایالات و ولایات و بلوکات آن تغییر ناپذیر است، حال مفاد نامه هشدار مگر غیر از ان بوده است. شگفت که میفرمایید اظهارات اعلا حضرت در باب فدراتیو و یا تقسیم قدرت و امثال آنها به عنوان یک شهروند در کلاس آزادی بیان شناخته میشود و مشمول صیغه اتهام و خیانت به کشور محسوب نمیگردد. مگر مصاحبه کنندگان با ایشان به عنوان شهروند مصاحبه میکنند یا به عنوان وارث قانونی و اگر شهروند در این کلاس هستند چرا عنوان اعلا حضرت را به ایشان میدهید.

میفرمایید شرط ورود اتهام قصد و فعل است و نه حرف و فکر، با این استدلال حتا اگر بنا به فرمایش شما محاکمه صحرایی باشد که به قصد و فعل در نیامده پس این همه هیاهو برای چیست در حالی که قصد خود مختاری حتا به وسیله شاهنشاه در ۱۹۷۴ با بستن قرارداد به فعل هم در آمد. و اما مهمترین بخش فرمایشاتتان بیان واژه های منتسب به بیانیه است که میفرمایید این توهین ها به پادشاه شده است ، استاد گرامی یا بیانیه را مطالعه نفرموده اید یا شاید با تحریف به عرضتان رسیده است که میفرمائید زبانم لال ایشان را حقه باز، شارلاتان، خاین، احمق ، کوته بین ، بیسواد، پول پرست، بی ابرو، مفتضح، پشه ، عروسک نامیده اند.در کجا، در کدام بخش و در کدام سطر این ترهات بوده است.

 

در مورد جمله دشمن وجودی ایران هم با عرض پوزش ، فرمایش شما با واقعیت برابری ندارد جمله مندرج این گونه است که نوشته شده اگر شاهنشاه به رویه گذشته که یک مورد ان همان قرارداد ۱۹۷۴ است پافشاری بفرمایند ، شاهنشاه مشروعیت خود را نزد باوارمندانشان از دست می دهند. استاد ملاحظه میفرمایید که جمله شرطی است و یعنی اگر به تمامیت ایران ارزش بگذارند پادشاهی راستین هستند واگر همین ایشان باز هم چنین قردادی مانند ۱۹۷۴ را امضا کنند نزد خود شما مشروعیت خود را از دست نخواهند داد؟.

باز هم اضافه شده در صورتیکه باز هم از جزایر و خلیج پارس ان گونه سخن بگویید و پافشاری کنید «توجه اگر پافشاری کنید» ما پایبندا ن به شما «توجه ما پایبندا ن به شما» ، شما را در زمره دشمن وجودی ایرانیانی میدانیم و نه ایران، ایرانیانی میدانیم که پا ی بند به اصو ل ملی هستند.

کجای این جمله ، ایشان دشمن وجودی ایران نامیده شده اند ، مشتی مذبذب از بیانیه ای به این روشنی ببینید چه ساخته اند.

در کجای این بیانیه ایشان به عنوان رضا پهلوی دوم ، وارث سنتی پادشاهی پهلوی، حضرت ولیعهد، پهلوی سوم ، حضرت عالی نام برده شده است. کدام بی حرمتی صورت گرفته است.

 

در پایان توجه شما را به نوشته ها و فحاشی های نمایندگان خود خوانده شاهنشاه جلب میکنم تا میزان فرهنگ، و گونه ادبیات انها را خود دا وری بفرمایید، به راستی زهی شرمندگی که این ها طرفداران پادشاهی هستند و میدانم بسیاری از آنها بیانیه را نخوانده اند و اگر هم خوانده اند چیزی از ان نفهمیده اند که به این گونه واکنش های غیر اصو لی و اخلاقی مبادرت میورزند، از شما استاد ارجمند تقاضای اظهار نظر در این راستا را دارم . دوباره تاکید میکنم که در بیانیه هیچ واژهه ای که در نامه خود از ان یاد کردید وجود ندارد و هم اکنون که این نامه را خدمتتان مینویسم ۵ با ر بیانیه را دوباره خوانی کرده ام . حال به ادبیات نمایندگان خود ساخته و خود خوانده شاهنشاه توجه بفرمایید.

خطاب به امضا کنندگان ، در سراسر نوشته های آقای ح- ک ابله خطاب میشود . مشتی بی خرد رنگ شده نوشته خانم فرحناز رضایی در فیس بوک ، دجالان خانم فرحناز بای دخت ،مشتی بی خرد که در جامعه ایرانی ارزشی ندارند آقای جوان همه در فیس بوک . گدایان اندیشه ، خرد و بی فرهنگ خانم نیر وثوق ، و ادامه در میل های آقای ح-ک بی سرو پاها، بی ابروها، هیولاها، زوالحیاتین ، آویزه یک حرکت خزنده جمهوری اسلامی، مزدوران و مزد بگیران ، بی تجربه گان ا لت دست ملایان ،مصطفی عرب باج گیر ، کسانی که خوانواده ندارند و حتا نتوانسته اند که دو فرزند به درد بخور به جامعه تحویل دهند ، مار مو لک ، زا لو، مگسانی که آلوده ابدی شده اند ، کوتوله های سیاسی ، کوتوله هایی که همه چنگال و پنجول میکشند,هرزه نویسان ، وقیحان، نادانان و نفهمان ، نفاق افکنان ، گمراه کنندگان،ضد فرهنگ، بی هویت ، مغلطه کار ، نابخردان ،و یک دو جین دیگر از این واژهه ها که همه وسیله آقای ح- ک قلمی شده و با نام مستعار دو واژهه ای به وسیله میل به ۴۵۰۰۰ تن مخا طبان ادعایی خود ارسال میفرمایند.

 

استاد گرامی بزرگتر از این ها دشمنی برای شاهنشاه میشناسید. تاکید ، هیچ یک از توهین هایی که شما بر شمردید ، در بیانیه نیست

با تمام احترام و تجلیل و بزرگداشت از شما پاینده ایران. .

احمد فراستی رهبر عملیات ساواک تهران و از امضا کنندگان بیانیه هشدار

 

Screenshot (654)

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s