نامه سرگشاده به شاهزاده رضا پهلوی_امید دانا

 

شاهزاده رضا پهلوی_امید داناپیشگفتار:

نامه پیش رو بخشی از حرفهاییست که سالهاست در دلم موج میزند، اما بنا بر مصلحت هایی مهر سکوت بر لبانم زده بودم. ولی شرایط کنونی اینجانب را مجاب کرده تا بخشی از نگفته ها را خطاب به منجی، ایران شاهزاده رضا پهلوی به رشته تحریر در آورم.

می دانم پس از انتشار این نامه بنا بر رسم زشت چاپلوسی و بادمجان دور قاب چینی، عده ای بر علیه اینجانب وا مصیبتها سر خواهند داد و با زدن اتهام های گوناگون قصد تخریب من ناچیز را خواهند داشت. ولی آنان که اینجانب را میشناسند و با کارنامه من آشنایی دارند، نیک می دانند مهر ایران و خاندان ایرانساز پهلوی در دلم ریشه ای ژرف دارد

و همه رفتار و کردارم بر مبنای منافع ملی کشورم تنظیم می شود و هیچگاه سربازان راستین میهن از سوی اهریمن سرشتان و چشم تنگان در برابر تاریخ ایران سر افکنده نخواهند شد.

باشد در راه ایران رستگار شویم.
امید دانا

متن نامه سرگشاده به شاهزاده رضا پهلوی:

به نام ایران

با درود به شاهزاده رضا پهلوی امید بزرگ نجات وطن

نامه پیش رو بنا بر خواست و مشورت گروهی از یاران و هم اندیشان میهن پرستم در درون و برون مرز های اهوارایی ایران، توسط من حقیر نوشته و منتشر می شود.

در آغاز بایستی به عرض برسانم خود را در جایگاهی نمی بینم که بخواهم به شما نقدی وارد کنم و اگر عشق و علاقه اینجانب به ایران و خاندان بزرگ شما نبود و همچنین مطمئن نبودم که راه نجات ایرانمان از مسیر شما می گذرد، دست به نوشتن چنین نامه ای نمی زدم.

شاهزاده گرامی، به باور اینجانب و شمار بسیاری از عاشقان میهن، ره سیاسی شما بی نتیجه و باعث ناامیدی دلواپسان میهن شده است.

به طور حتم به تازگی شما مستند «انقلاب 57» که از تلویزیون «من و تو» پخش شد را دیده اید. بخش قابل تامل مستند، رفتار خمینی با شورشیان در کف خیابان آمده بود که لحظه ای آنان را تنها نمی گذاشت و به آنان دستورات مبارزاتی می داد.

آری شورشیان 57 اگر رهبری نداشتند که به روشنی حکومت پس از فروپاشی سیستم پادشاهی را تعیین کرده باشد، هیچگاه توان پیکار با حکومت پدر تاجدارمان، شاهنشاه محمدرضا پهلوی فقید را نداشتند.

مردم امروز ما اهل ریسک برای سرنوشت نامعلومی نیستند که بریزند در خیابانها و دوباره دست به انقلابی بزنند. مردم ایران خسته و بی رمق می باشند که حتا به یکدیگر اطمینان ندارند ولی همین مردم منتظر یک منجی می باشند. منجی که مردم ایران دنبالش می گردند بایستی مقتدر و کاریزماتیک باشد که مردم بتوانند به آن شخص و یا جریان تکیه و اعتماد کنند.

مردم ما بارها نشان دادند اگر شخصی اندکی مقتدر به میدان بیاید پشتش می ایستند، حتا اگر آن شخص پیش تر از یاران خمینی گجستک بوده باشد همانند «میر حسین موسوی» و «آخوند مهدی کروبی» که در سال 88 با وجود اینکه هر دو آنان دم از دوران طلایی خمینی می زدند ولی چون وعده تغییر در اوضاع کنونی را می دادند، مردم پا به پایشان مبارزه کردند، زندان کشیدند و کشته دادند.

شاهزاده گرامی، رویکرد 34 ساله شما به مسائل سیاسی با بحث انتخابات آزاد، رفراندوم، و جایگاهی که برای خود در این پیکار تعیین کرده اید، پیامدش به روشنی ناموفق و ناامید کننده بوده و خیلی از نیروهای کار آمد را افسرده و گوشه نشین کرده است.

گفتمان امروز شما بایستی در جایگاه یک رهبر مسئولیت پذیر در چارچوب منافع ملی ایران، احیای غرور ملی از دست رفته و کیان کشور باشد.
شوربختانه امروز گفتمان شما در چارچوب مفاهیمی غربی همچون، حقوق بشر، دمکراسی ، سکولاریسم، لیبرالیسم و یا آزادی زندانیان سیاسی و برگزاری انتخابات آزاد و رفراندوم می باشند.

حال پرسش اینجانب به عنوان زندانی سیاسی پیشین اینجاست:
اگر جمهوری اسلامی همه زندانیان سیاسی را آزاد کند و نقض حقوق بشر ننماید و اجازه دمکراسی در ایران را بدهد و حکومت خود را سکولار کند، دیگر مشکلی با رژیم اسلامی نداریم؟!

از دیدگاه اینجانب و هم قطارانم صد البته که داشتن زندانی سیاسی، عدم رعایت حقوق بشر و نبود آزادی های اساسی دغدغه هستند اما اینان نگرانی اصلی نبایستی باشند.
نگرانی اصلی ما میهن سالاران موارد ذیل هستند:

1-راهکار برای براندازی جمهوری اسلامی

2- روی کار آمدن دولت موقت ملی با معیارهای ایرانی که توانایی مقابله با هرج و مرج های احتمالی را داشته باشد

3- برپایی حکومتی ملی بر بنیاد ارزش های ایرانی

4-حفظ یکپارچگی ایران و وحدت ملی

5- حفظ آثار باستانی و میراث فرهنگی

6- استفاده بهینه ملی از منابع طبیعی

شاهزاده گرامی شما بارها فرمودید خود را شهروند می دانید و نقش آینده خود را به رای مردم واگذار می کنید.!
شاهزاده گرامی این گفتمان شما در ظرف 34 سال گذشته چه نتیجه ای را در بر داشته است؟

شوربختانه شما در درازای 34 سال گذشته بدنبال بدست آوردند دل مخالفان پدرتان بر آمدید تا با آنان بتوانید جبهه مشترک بر علیه جمهوری اسلامی فراهم کنید ولی غافل از اینکه این مخالفان پدر تاجدارمان بودند که بایستی به پای شما و نسل نوین ایران می افتادند و بابت خیانت به پدر شما و بویژه خیانت به ایران ابراز ندامت و پشیمانی می کردند نه اینکه با وقاحت و بی شرمی در خیلی از جاها از شما بخواهند تا بابت رفتار درست پدر و پدربزرگ گرامیتان پوزش بخواهید.

شما بارها حاضر شده اید در کنار عناصر تجزیه طلب بنشینید و با آنان گفتگو کنید و حتا به توافق برسید که پس از فروپاشی جمهوری اسلامی می توان فدرالیسم را به رای گذاشت!!
آیا سابقه داشته کشور یک پارچه ای وحدت ملی و همبستگی تاریخی و فرهنگی خود را در معرض رفراندوم قرار دهد؟!
آیا شاهزاده ای را در تاریخ جهان سراغ دارید بر سر یکپارچگی کشورش با دشمنان به مدارا و سازش پرداخته باشد؟!

شوربختانه چنین نشست و برخاست هایی و رفتار شما باعث سرخوردگی نیروهای راستین میهن پرست شده است.

شاهزاده گرامی، امروز شما باید مسئولیت پذیر باشید فارغ از رودربایسی های سیاسی و رک و پوست کنده نقش تاریخی خود، که به شایستگی برازنده آن میباشید را ایفا کنید.

نقش تاریخی شما یک فعال حقوق بشر و یا گوینده تلویزیونی و در نهایت رئیس شورایی به نام ملی نیست!

نقش تاریخی شما رهبری مردم ایران در چارچوب آئین ایرانشهری میباشد. نه امروز بلکه شما بایستی از سالها پیش با راه انداختن حرکت اصیل سیاسی رسما رهرو پدر و پدربزرگ بزرگوار خویش می شدید.
امروز ایران نیاز به یک شهریار با درایت دارد که این نقش تاریخی بر عهده شماست.

امروز مردم ایران نیاز به یک ژنرال سیسی (السیسی) دارند که بدون در نظر گرفتن مفاهیم دست و پاگیر و مسائل بین الملی بپاخیزد و کشور را با اقتدار از دست اهریمنان رها کند، هر چند این رهایی غیر دمکراتیک باشد. مهم سرنوشت کشور است و بس.

شما با نشستن با هر بی وطنی که در شورش 57 نقش ایفا کرده بود موجب شدید میهن پرستان حقیقی سرخورده شوند و هر کدام در گوشه ای، سوگ از دست رفتن اعتبار شما را بگیرند.

شاهزاده ارجمند، روش شما نتیجه اش همان جنبش شمع می باشد که نه تنها در ایران به خواست شما لبیک گفته نشد بلکه در خارج از کشور از میان 5 میلیون ایرانی مهاجر تنها شاید 1000 تن در چهارگوشه گیتی گرد هم آمدند و مطمئن باشید با همین رویه ای که در پیش گرفته اید در آینده ای نزدیک همین 1000 تن نیز جمع نخواهند شد. همانگونه که در تظاهراتهای حلقه آزادی مشاهده کردیم در خود پاریس که شما حضور داشتید کمتر از 100 تن جمع شدند و این یعنی فاجعه!!

شمار پایین افراد حاضر در این گردهمایی ها نشان دهنده ناامیدی نیروهای میهنی از روش های شما می باشد. این افسردگی سیاسی پیامد نشست و برخاست شما با شورشیان 57 می باشد که کار را به جایی میرسانید که برای تلویزیون سید علیرضا نوریزاده پیام تبریک می فرستید و برای عنصر اصلاح طلب مسیح علینژاد (معصومه قمی)، اعتبار میخرید و از برگه فیس بوکی یواشکی ایشان پشتیبانی آشکار می کنید.

نوریزاده ای که در اوایل شورش 57 برای یاسر عرفات نامه فدایت شوم می نویسد و با بی شرمی از جمال عبدل ناصر که نخستین فرد در جهان عرب بود که تخم لق خلیج «ع رب ی» را در دهان تازیان شکست، تعریف و تمجید می کند و یا مسیح علینژاد که به روشنی بارها ارادت خود را به رفسنجانی و خاتمی اعلام کرده است.

شاهزاده ارجمند به تازگی شما اقدام به راه انداختن رسانه ای به نام افق ایران کرده اید. این اقدام خیلی پیش از اینها بایستی انجام می شد ولی به قول معروف ماهی را هر وقت از آب بگیریم، تازه است.

رسانه ای که شما امروز راه انداخته اید اگر قرار باشد همان حرفهای همیشگی رسانه های دیگر را بزند و با حرفهای تکراری در مورد مفاهیمی که در بالا سخن گفتیم که امروز سردر مبارزات شما شده است، همان بهتر که بیان نشود زیرا هم اکنون از طریق بی بی سی و صدای آمریکا بسیار حرفه ای تر به آن مسائل پرداخته می شود.
جوانان، تشنه دانستن و جویندگان راه ایران به دنبال شنیدن حوادث راستین تاریخی هستند تا بدانند بر سر کشورشان چه آمده است.
امروز جوانان میهن سالار که هر سال در کنار آرامگاه شاهنشاه کورش بزرگ گرد هم می آیند، منتظر دستورات مبارزاتی از طریق رسانه شما میباشند نه تحلیل های سیاسی روز که از طریق رسانه های یاد شده انجام می پذیرند.

امروز نیز دیر است ولی اگر تجدید نظری قاطع در روشهای خویش نکنید دیگر امیدی نخواهد ماند.

به هر روی شاهزاده گرامی، گفتنی ها را گفتم هر چند تلخ بود ولی دلسوزان راستین شما امروز نمی توانند حرفهای شیرین بزنند و بترسید از آنان که روشهای امروز شما را تایید می کنند و برای شما کف های الکی می زنند.
امروز دوستداران شما که وفاداران به خاندان ایرانساز پهلوی می باشند، نگران و یا ناامید از آینده سیاسی شما هستند و حرفهایشان خوشایند شما نمی باشد.

ما باورمندان و قسم خوردگان به خاندان پاک شما هیچگاه از نظر مینوی (معنوی) شما را تنها نخواهیم گذاشت و هموراه نگران و پشتیبان شما خواهیم بود و بخاطر همین وفاداریمان به شما و خاندان شما از روشهای سیاسی در پیش گرفته شده شما پشتیبانی نکرده و نخواهیم کرد زیرا پشتیبانی از سیاست های کنونی شما به منزله خیانت به شماست.

در پایان یادآور میشوم:
ما فرزندان رستم همانند پهلوانان اساطیری شاهنامه هیچگاه بر علیه پادشاهمان شوریده نخواهیم شد و حتا اگر آن پادشاه به مانند کیکاوس اشتباهات فراوانی داشته باشد رستم وار از نظر مینوی حامی و دوستدارش می باشیم.

به امید روزی که شما خود را تنها یک شهروند ندانید و به عنوان رضا شاه دوم برای رهایی ایران در چارچوب منافع ملی، راهکارهای و فرمان های مبارزاتی ارائه دهید.

پاینده ایران تنهای ما
امید دانا

تاریخ 2573/9/23 شاهنشاهی برابر با 2014/12/12

لینک صوتی نامه

 

شاهزاده رضا پهلوی_امید دانا

5 نظر برای “نامه سرگشاده به شاهزاده رضا پهلوی_امید دانا

  1. با توجه به نامه سرگشاده ی منتشرشده تحت عنوان امید دانا.
    هموطن گرامی
    ضمن احترام به شور وهیجان شما و تاکید بر اینکه با برخی از نظرات عنوان شده موافق و آقای شاهزاده رضا پهلوی را، اهرم قدرتمندی برای کمک به نجات ایران می دانم، اما به چند نکته اشاره و تقاضا می کنم مطالب نامه ی شما، به دقت در کناراین چند سطر، ارزیابی شود:
    1- نوع نگارش و استدلال شما بیشتر احساسی است. که با تاکید صرف بر یک نفر یا یک گروه؛ نوعی جدایی ازسایرگروه ها و مردم را بیان می دارد، ضمن اینکه به صراحت تاییدی برعدم وجود اعتماد، اتحاد و برنامه مشخص می باشد که ناگزیر، متوسل به نامه سرگشاده شده اید. این نوع مکاتبه بیشتر با قصد تخریب یا اثبات، زمانی به کار می رود که دسترسی به مخاطب اصلی به هر دلیل، نامقدوراست یا به عبارتی گوش شنوایی نیست. دلیل این نوع نگارش و هدف آن جای تفسیر بسیار دارد.
    2- یک یا چند گروه به تنهایی، رستم و سهراب یا سوپرمن نمی شود بلکه برنامه و اتحاد لازم است، نه خود بزرگ بینی و دست کم گرفتن دشمن. ضمن اینکه به عدم یکپارچگی، انتقاد، تملق، جنبش شمع وغیره اشاره کرده اید؛ که این خود بیانگر ضعف در مدیریت می باشد و لازمه ی موفقیت برای هر اقدام گروهی، وجود مدیریت مقبول و توانمند است اما شما با رد ضمنی تلاش مدیر برای رسیدن به اتحاد، به نوعی نفاق و اختلاف را توصیه و دامن زده اید. هرچند من هم چون شما، انتقادات فراوانی بر مدعیان آزادی که آب درآسیاب جمهوری اسلامی ریختند دارم.
    3- کارنامه ی سی و چند ساله ی عملکرد، اقدامات و دستاوردهای تمام اپوزیسیون ها و اطرافیان، به سادگی قابل بررسی و تحلیل می باشد و اطمینان می دهم؛ مردم ایران با دقت این رفتارها را ارزیابی نموده و می نمایند.
    3- آنچه ایران نیاز دارد: برنامه مشخص، اعتماد و اتحاد در راستای هدف معین برای ایران و ایرانی است نه فرد یا گروهی خاص. مردم ایران همیشه از شعار و برنامه حمایت کرده نه اینکه؛ به دنبال فردی دویده باشد.( خمینی، موسوی، روحانی هر یک بسته به شرایط، با حداقلی از شعارها و وعدهای هر چند ناشدنی یا فریبکارانه به صحنه آمدند…)
    4- آنچه همیشه مطلوب نظام آخوندی بوده و هست؛ همین تک روی ها وعدم اتحاد گروه های مخالف نظام است. باید بپذیریم که ترس مردم از این نفاق و کینه ها و دشمنی ها، به مراتب بیشتر از نظام ملعون جمهوری اسلامی است. تصور کنید همین فردا جمهوری اسلامی سقوط کند آیا این اپوزیسیون مصیبتی بالای مصیبت نخواهد شد.
    5- گروه های مدعی آزادی ایران، یک بار هم که شده حتی به صورت نمایشی و در مدت زمانی محدود؛ با برگزاری میزگردها و رفراندوم های اینترنتی می توانند، طرح ها و اهداف یا مقبولیت خود را محک بزنند و سپس به جای 80 میلیون ایرانی، اظهار نظر کنند.
    6- گام نخست، ضرورت اتحاد اولیه در راستای تحقق 4 محور زیر است:
    الف- تنظیم و ارایه راهکاردقیق و اجرایی و هماهنگ، جهت براندازی نظام جمهوری اسلامی با سازماندهی مبارزات مدنی یا فراتر از آن.
    ب- ارایه برنامه دقیق، مشخص و چگونگی تشکیل شورای مدیریت بحران و دولت موقت پس از جمهوری اسلامی.
    ج- برنامه بسیار فنی و مشخص برای جلوگیری از جنگ داخلی و هرج و مرج یا کنترل و مقابله با در نظر داشتن احتمال سو استفاده ومداخله ی کشورها دیگر( آنچه مطلوب نظام آخوندی است و پتانسیل نظامی و گروهی آن را کاملا دراختیار دارد).
    د- وجود برنامه، راهکار و ارایه پیش نویس برای تدوین قانون اساسی و چگونگی برگزاری رفراندوم های سرنوشت ساز وتعیین کننده، زیر نظر سازمان ملل متحد و نه دولتهای خاص. وخلاصه: ارایه برنامه ای مشخص و مستدل، برای حکومت مردم بر مردم، و تحقق دموکراسی واقعی در حصول و اعمال رای اکثریت. اطمینان می دهم اگر چنین برنامه و هدفی ازسوی هر فرد یاگروهی برای اتحاد و همبستگی، به درستی و علمی تدوین و ارایه شود و یا حتی تنها گامی در این راه برداشته شود، مورد حمایت مردم ایران و پیروز خواهد بود.

  2. بسیار زیبا و حرف دل ایران دوستان را گفته اید. اقای رضایی هم همان حرفهای شما ررا باز نوشته و فقط در ابتدا کمی خواسته بگه حرفم متفاوت است. اکنون نیاز ایرانیان ما اعتماد به نفس ملی است با یک رهبر سیاسی پر شور و با انگیزه

  3. یه پیشنهاد خیلی خیلی معمولی اما کار ساز.مردم ایران را از راه شکم گول زدند .حالا ما شخصی رو میخواهیم که نان آور باشد.قبل از انقلاب این حسینیه و مساجد بودند که به واسطه غذای نذری و خرج کردن بازاری ها مردم گول زدند.ما نیاز مند خیرینی داریم که یاران را جمع کنند و این کار در کشور ی با مردم گرسنه آسان باید باشد.هر زمان هم که قدرت در دست ما افتاد مهمتر از نان شب باز سازی فرهنگ است که باز بر نگردیم به عقب.آهای پولدارای وطن دوست قلکاتونو برای کشورتون بشکنید.مدیریت کنید تا جنگ و ببریم همین.

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s