شهریار ایران در مصاحبه اخیرشان با جناب شهرام همایون به نکته ای اشاره کردند که پیامی روشن برای تفرقه افکنان بود
ایشان با صراحت اعلام نمودند کسانی که دیگران را ترور شخصیت میکنند از هواداران ایشان به حساب نمی آیند.
زمانی که سخنان شهریار ایران را میشنیدم به یکباره اتفاقات پس از خروجم از ایران مانند فیلمی که داشت تکرار میشد از جلوی چشمانم میگذشت ، از همان روز نخست که به خارج از ایران آمدم، بابت افشا کردن رفتارهای ناپسند اصلاحطلبان و باند مافیایی خبرشان در درون زندان و به ویژه بند 350 اوین ، سیبل اتهامات و ترور شخصیت به سوی من روانه شد ، کسانی سردمداران ترور شخصیت اینجانب بودند که به ظاهر خود را هوادار شخص شهریار ایران مینامیدند و یا توانسته بودند خود را به دفتر ایشان نزدیک کنند ، حال چرا اینان از سخنان من علیه اصلاحطلبان به این حد آشفته شده بودند پرسشی است که پاسخش را به شما ملت زجر دیده می سپارم.
پس از افشاگری های من در ارتباط با اصلاحطلبان حوادث 20 ژوئن روی داد و از همان ابتدا عده ای که خود را به ظاهر هوادار شهریار ایران می نامند با آیدی های جعلی و ناشناس در فضای مجازی به ترور شخصیت من پرداختند و باز از هوادارای از ایشان گفتند.
اتهامات و ترور شخصیت پس از حوادث 20 ژوئن داشت فروکش میکرد که در استکهلم سازمان رستاخیز نوین ایران در تظاهراتی بی نظیر و بی سابقه با حمایت جوانان ایران از درون مرز و برون مرز اعلام موجودیت سیاسی کرد ، از همان ثانیه اعلام موجودیت و حمایت مردمی از سازمان رستاخیز نوین ایران منجر شد تا شورای مرکزی سازمان از سوی کسانی که خود را هوادار شهریار مینامند و موقیعت سیاسی خویش را در خطر میدیدند مورد اتهام زنی و ترور شخصیت قرار بگیرند .
آری اتهام زنان موقعیت خود را در خطر می دیدند زیرا توان اجرایی سازمان رستاخیز نوین ایران را دارا نبودند و تنها کاری که از دستشان بر می آمد اتهام زنی و ترور شخصیت بود .
پس از اعلام موجودیت سازمان رستاخیز نوین ایران اتهام زنی ها پوست انداخت و در سطح رسانه ای و بالاتری قرار گرفت و اینبار به مجریان و خبرنگاران بد نامی ماموریت داده شد تا در ارتباط با شورای مرکزی سازمان رستاخیز نوین ایران در تلویزیونها اتهام زنی کنند. در موج جدید این اتهام زنی ها چهرهای بیرونی با پروفایلهایی مشخص تر و شناخته شده پا بر عرصه ترور کردن ما بر آمدند و در بین این چهره ها ماموران سابق وزارت اطلاعات نیز دیده میشود ، چهرهایی که در خط مقدم اتهام زنی علیه سازمان رستاخیز نوین ایران در خط مقدم ترور شخصیت بر آمدند از نظر سیاسی و اخلاقی به صورت مطلق کارنامه قابل قبولی در نزد مردم ایران ندارند .
پرسش اینجا است ، با وجود اینکه شهریار ایران با این صراحت اعلام برائت خویش را از اتهام زنان و کسانی که به مانند آب خوردن مبارزین تازه نفس را ترور شخصیت میکنند انجام داد ، همچنان اینان به کارشان ادامه میدهند ؟
آیا اینان از بابت اتهام زنی های پوچ و بی پایه و اساس شرم نمیکنند و نمیخواهند دست بردارند؟
براستی هدف و آرمان اینان در پروفایل هواداری از شهریار رضا پهلوی و اتهام زنی به سربازان راستین آیین پادشاهی به چه منظوری است؟
آیا اینان نا خواسته و یا از روی برنامه خاصی میخواهند مردم ایران را از شخص شهریار ایران دلسرد و مایوس کنند ؟
اما هزاران بار اهوارای ایران را سپاس ، که شهریار ایران بسیار باهوش و با درایت هستند و بهایی به این برشکستگان سیاسی نمیدهند و با هوشیاری با مسائل برخورد میکنند ، و خود را وارد باریهای خاله زنکی این بیکاران سیاسی و شاید عوامل جریانهای ضد پادشاهی نمیکنند .
پاینده ایران
نوشته امید دانا
بنام پادشاه بنام ایـــران پادشاهی بنام میهن پرستان
درود بر تو که یکی از ملیون وطن پرست پارسی هستی.
بدان و میدانی که یکی هستی ولی تنها نیستی تک تک من و تو و ما فریاد آزادی ایران
و صدای خاموش در ظلم گرفتگان ایـــران هستیم،پژواک صدای ما زیبا ترین موسیقی
برای میهن و نا خوشایند ترین طنین پژواک برای لاشخورها و کفتارهای به اصطلاح
سیاسی که وطن فروشی بیش نبوده اند می باشد.بگذار آخرین قَطَراته نفتی را که با آن
آتش بهمن۵۷ را بر دامن ایران زدند، بر سر خود ریخته و خود سوزی کنند.
«پـــاینده ایـــران شاهنشاهی»
من از طرفداران رضا پهلوی و ایجاد نظام پادشاهی پارلمانی در ایران هستم. ولی به کارگیری چنین ادبیاتی که به جای سوم شخص مفرد، از گزاره های سوم شخص جمع استفاده شود بسیار غیر منطقی است و سبب واگرایی نسبت به آن شخص معین می گردد.
همین که در جمهوری اسلامی، گفتار و عملکرد خامنه ای را جمع می زنند و گزاره های «فرمودند، تاکید کردند، بیان کردند و …» به کار می برند به اندازه کافی عملی زشت و ناپسند هست. در مورد رضا پهلوی از دوستداران و طرفداران وی می خواهم که از به کار بردن فعل جمع برای شخص او خودداری کنند.