منفعت طلبی در جامعه ایران نهادینه شده است (صادق هدایت)

hedayat031

« تنفرم به موجودات اینجا هزارها بار بیشتر شده ، به همه چیز و همه کس مزنونم از سایه ی خودم هم رم میکنم . به راستی وقاحت و مادر قحبه گی در این ملک تا به کجا می رود.حس می کنم تمام زندگیم را توپ بازی در دست هرزه ها و مادرقحبه ها بوده ام .دیگر نه تنها هیچ حس همدردی برای این موجودات ندارم حتی حس میکنم که هیچ فطریت و جنسیتی هم نمی توانم با آنها داشته باشم. »

[ صادق هدایت / از میان نامه ها به نورایی / شنبه ۱۸مهر ۱۳۲۶ ]

این جمله صادق هدایت را برای نخستین بار در سن 12 سالگی در کتابهای پدرم به صورت اتفاقی دیدم، و در آن هنگام ساعتها به این جمله می اندیشیدم، اما از آنجا که سنم کم بود معنی و مفهموم این جمله را به خوبی درک نکردم، تا اینکه هر روز بزرگتر شدم و تجارب زندگانیم بیشتر شد.

خوشبختانه یا بدبختانه من تجارب زیادی را در زندگی خویش بدست آوردم، دوران تحصیل، سربازی، انجمن های سیاسی و فرهنگی در ایران و حال در سوئد، زندان از انفرادی گرفته تا بند عمومی و هر چه بر تجربه من افزوده میشود گویی جمله صادق هدایت را با سرنگی بر رگهای مغز من تزریق میکنند.

همواره از خود میپرسیدم ، جامعه صادق هدایت را به کجا کشانده بود که این نویسنده نامی ایران این چنین در مورد مردمش بنویسد؟

صادق هدایت به قدری از جامعه خویش متنفر می شود که آنان را با واژه رکیک (مادر قحبه) تشبیه می کند، اما امروز پس از آن همه سال که به جمله صادق هدایت اندیشه می کردم، به خوبی میدانم چرا صادق هدایت اینچنین می نویسد، شاید اگر سالها کتاب میخواندم نمیتوانستم جمله صادق هدایت را به خوبی درک کنم، ولی اتفاقات زندگی برای من مفهوم جمله صداق هدایت را به خوبی تشریح کرد.

از دوره نخست بازداشتم در سال 81 که همه یاران پس از آزادی رفتند پی زندگانیشان، از برپایی انجمنی به نام اشویی که پس از مدتی نیروهایی که من جمع آوری کرده بودم از پشت به من خنجر زدند، از برپایی انجمن اسپندیار که پس از روانه شدنم در زندان، به همسر فداکار من هزاران تهمت زدند، از دوستان نزدیکی به مانند بهمن که در دوران بازداشت اینقدر کم آورد که در همان ساعات اولیه بازجویی مانند آب خوردن ما را فروخت، از شریکم که پس از بازداشتم یک حالی از ما نپرسید، از آمدنم به سوئد و هجوم پناهجویان به سمتم و کمک من به آنان و گرفتن اقامتشان و رفتن آنان و پشت سرشان را نگاه نکردند، از برپایی سازمان رستاخیز نوین که اشخاصی که هیچ سابقه سیاسی نداشتند برای موقیعت بهتر در برابرم ایستادن، از …………..

آری اگر بخواهم بگویم داستان هزار و یک شب بایستی تعریف کنم، اما این اتفاقات باعث شد با تمام سلول های بدنم مفهوم جمله صادق هدایت را درک کنم، درک کنم که جامعه ما بسیار منفعت طلب است، درک کنم انسانها تا زمانی با تو خوب هستند که نفعی داشته باشند و پس از آن دگر شما را نمیشناسند، درک کنم با چنین جامعه ای حکومتی جز جمهوری اسلامی را نمیتوان تصور کرد.

مشکل نخست کشور ما حمله اعراب ، دور شدن از آیین زرتشت، بازگشت به پادشاهی، معضل تجزیه طلبان، استعمار خارجی به مانند انگلیس، وجود جمهوری اسلامی نیست، مشکل اساسی ما خود مردم ایران می باشند، مردمی که به دنبال منفعت هستند، در این زمینه به عنوان یک ناسیونالیست پادشاهی خواه عرض میکنم، منفعت طلبی در جامعه ما نهادینه شده است و تمام جریانات سیاسی و غیر سیاسی را در بر میگیرد، منفعت طلبی برای مردم ما عادی شده است، ما ایرانیان در هر جایی در دنیا و تحت هر شرایطی به دنبال منفعت شخصی خودمان میگردیم.

ما ایرانیان برای موقعیتی بهتر در زندگیمان حاضریم در روز هزاران دروغ بگویم و توجیه تمام کارهایمان سیاست منفعت طلبی میباشد، شرافت و انسانیست را با ترازو منفعت خویش اندازه گیری می کنیم، اگر در کاری نفع شخصی نداشته باشیم پا نمیگذاریم و زمانی که کارمان و یا به قول معروف دراز گوشمان از پل بگذرد، همه چیز و یا پیمان هایمان یادمان می رود، در چنین شرایطی آینده ایران ما چه می باشد.

آیا صادق هدایت های جامعه ما همچنان بایستی در انزوا دست به خودکشی بزنند. 

نگارنده امید دانا

ss_First_Frame

4 نظر برای “منفعت طلبی در جامعه ایران نهادینه شده است (صادق هدایت)

  1. استاد اشک ما را درآوردید! ما همینطور به حال شما گریه میکنیم. تلخ ترین قسمتش اون شریک شما بود که خبری ازتان نگرفت

  2. درود امید جان

    کاملا درست می گویید . ما مردم اگر از گفتار نیک ، کردار نیک ، پندار نیک ، برخوردار بودیم امروز با این جمهوری اسلامی رو در رو نبودیم . ما اگر اینچنین بودیم استاد احمد کسروی را گرامی می داشتیم و جنازه فریدون فرخزاد را در با خرج شهرداری آلمان بخاک نمی سپردند.

    درود بر شما که شهامت گفتن این سخنان را دارید من هم به این سخنان شما رسیدم و می دانم چه میگویید اما بدا بحال رضا شاه بزرگ و فریدون فرخزاد و احمد کسروی و …….که چه کارها و روشنگریها برای این نامردمان کردند و چه بدبختی ها کشیدند. اما شما در راه خود نا امید نباشید و به یافتن ایرانیانی چون خود بپردازید . این منفعت طلبان را هم میشود به راه آورد به گونه ای که خودشان هم باورشان نشود

    که یک مرد جنگی به از صدهزار

    بدرود

  3. مردمی که از کودکی شنیده اند مردم خیلی بدند-فکر نون باش خربوزه اب است-دستی را که نمیتونی ببری ببوس-دروغ مصلحت امیز به از راست فتنه امگیز-و صدها ضرب المثل ضد انسانی دیگر که همه تاز ناخود اگاه مریض جمعی این مردم ناشی میشود نمیتوانند از این بیماری رها شوند
    اما اشتباه شما اینست که گمان میکنید مثلا مردم ما پس از حمله تازیان بدین حال در امده اند خیر بروید دوره ضحاک تازی را از شاهنامه بخوانید نمیپذیرید بروید حمله اسکندر به ایران را بخوانید نمیخواهید بروید سرگذشت بهرام چوبینه را بخوانید نه بروید کتاب شاه میلانی و خاطرات علم را بخوانید
    دوست عزیز اسطوره زدایی از نان شب برای این ملت واجب تر است ایکاش دلیری شما صرف چیز دیگری جز اسطوره های دینی و سیاسی میشد
    البته بنده هم در 44 سالگی و داشتن تخصص پزشکی به علت شرکت در جنبش سبز هشتم گرو نه است و میدانم چه می کشید ولی دلسوختن باعث برحق بودن نیست برادر من سعی کنید به عقلانیت رو اورید

  4. امید جان

    ما مردمی هستیم که با اندکی سود مثلا ده هزار تومن یا یک کیلو برنج نظرمون درباره رژیم کلا عوض میشه!؟!!!!؟؟. خیلی از پولدارهامون توی صف نذری بیشتر حرص و ولع میزنند که غذای بیشتری گیرشون بیاد. و هیچوقت هوای هم را نداریم و اینها واقعیت هایی هست که هم آمریکا و انگلیس و هم آخوندای بی همه چیز می دونند و براحتی با همین روشها سوار این کشور شده اند

    اما من نمی دونم چرا یک مشت احمق نادان می خواهند این حرفا گفته نشه . و یک جوری می خواهند این حرفا را با چرت و پرت های بی سر و ته ماست مالی کنند. ما مردم باید بدونیم که ایرادهای بزرگی داریم و باید خودمون را درست کنیم.

    الان بعد از نوشتن این دیدگاه. یک منفعت طلب بسیجی دوزاری میاد و یک چرت و پرت هایی میگه و ماست مالی را آغاز میکنه

    بیا منفعت طلب بسیجی . اما بگو چقدر خودت را میفروشی

بیان دیدگاه