آقا و خانوم روشنفکر، خون مکتب میهن سالاری در فرهنگ کشورهای متبوعتان جاریست.

bbb_First_Frame

نوشتار پیش رو را در تیرماه 1390 بابت بی احترامی عده ای از زندانیان به اصطلاح سیاسی به فرهنگ ایران در روزنامه دیورای  بند 350 اوین به نام (گزندباد) منتشر نمودم، هم اکنون در ویرایش جدید این نوشتار که برای نخستین بار در فضای مجازی منتشر میکنم، اندکی با صراحت بیشتر نسبت به قبل نوشته ام زیرا محدودیت در زندان و هم چنین اجازه انتشار این نوشته در روزنامه دیواری بند 350 که زیر نظر دکتر آرش علایی و کریمی جونی اداره میشد، باعث شد اندکی خودسانسوری کنم اما هم اکنون نیازی به خودسانسوری نمیبینم.

با سپاس امید دانا

از سوی برخی روشنفکران ایرانی از آن جنس که عکس خمینی را در ماه دیدند، ناسیونالیست ایرانی را فاشیسم تعبیر میکنند، و این مکتب ایرانساز را باعث شرم روشنفکریشان میپندارند.

اما از سوی همین روشنفکران، ناسیونالیست غربی بسیار منطقی و مورد قبول آقایان و خانوم ها قرار دارد.

روشنفکران ما که در واقع تیشه برداشته به ریشه تاریخ ایران میزنند و ما میهن پرستان را محکوم به ارتجاع میکنند، خود بس در گمراهی سیر می نمایند، زیرا بایستی به این روشنفکران که ذره ای بینش سیاسی و تاریخی ندارند (یا اینکه دارند و قصدشان خیانت است) اندکی از فرهنگ غیر انسانی کشورهای مطبوع ایشان بگویم تا شاید وجدان نداشته این قشر مخرب بیدار شود.

در یونان باستان عده ای از اسیران جنگی را به عنوان برده در میدانی رها کرده تا یکدیگر را از بین ببرند و نامش را جنگ گلایدیاتور میگذاشتند و یا اینکه این بردگان بخت برگشته را در میدانی رها کرده و در قفس شیران و ببران را باز میکردند تا لحظه ای که حیوانات وحشی بدن بردگان را تیکه تیکه مینمایند، لبخندی بر لبان جناب سزار بنشیند و لذت ببرد.

امروز شاهد آن هستیم مردم یونان در جام ملت های اروپا در استادیوم ورزشی تاج جناب سزار را بر پیشانی خویش میگذارند و از سزار یونان به نیکی یاد میکنند!!

در روم باستان برای خوش گذرانی کنسولهای رومی رسم بر این بود، کنیزان را برهنه کنند و از آنان به عنوان پشتی و یا مبل راحتی استفاده کنند و کنسولهای درشت اندام در کل مراسم شب نشینی ساعتها بر آن کنیز بخت برگشته تکیه دهند و اگر کنیز تکانی به خویش می داد، فورا خوراک شیران دربار می شد، در همین مراسم بردگان بیچاره مجبور بودند دستهای خویش را در برابر کنسول رومی در ظرفی استوانه ای شکل که پر از زنبور، عقرب و رتیل  بود، برده تا زمانی که جانوران داخل ظرف دستهای برده را نیش بزنند و برده زنگ از رخسارش دگرگون شود، بدین گونه کنسول رومی لذت برده و به خیال خود تفریحش کامل شده است.

شوربختانه از سوی تاریخ نویسان غربی شما به ندرت می بینید، رفتار ضد انسانی کنسولهای رومی و سزارهای یونای را زیر ذره بین ببرند و در ارتباط با این تفریحات قلم به سوی نقد بچرخانند.

حتا روشنفکر نماهای ایرانی نیز دست به نقد رفتار کنسولهای رومی و یونانی نمی زنند و تمام هنر نقد خویش را به ناحق از فرهنگ پربار ایران خرج میکنند.

در اسپانیا با وجود اعتراض های فراوان حامیان حیوانات همچنان شاهد مراسم گاو بازی در این کشور هستیم، زمانی که از مسئولین و هواداران این تفریح ضد اخلاقی پرسیده میشود، چگونه حاضر می شوید یک گاو زبان بسته را بدین گونه سلاخی کنید، می گویند این فرهنگ ماست و از سوی گذشتگان ما به یادگار مانده است!!

در ژاپن بین سامورایی ها همواره فرهنگ خود کشی متداول است، اگر در زمینه ای یک سامورایی احساس کند غرورش شکسته و توانایی جبران ندارد دست به خودکشی سامورایی میزند و این فرهنگ اشتباه تا کنون نسل  به نسل مابین سامورایی ها منتقل شده است.

قابل به ذکر است ژاپن با وجود پیشرفت چشمگیر در عرصه صنعت و تکنولوژی همچنان به آداب و رسوم گذشتگان خویش احترام میگذارد و قالب خانه های خویش را به مانند نیاکانشان درست میکنند.

در آمریکا دوران قتل و غارت خویش را که دوران وسترن و کابو میگویند به صورت موزه در آوردند و همچنان در ایالت تگزاس از رخت های به اصلاح گاوچرانی استفاده میکنند، حتا در بعضی از میادین نعل اسبی را به عنوان سمبل میدان به کار گرفته اند و مدعی می باشند این نعل اسب متعلق به جورج واشنگتن بوده است، بدین ترتیب تلاش می شود برای خود تاریخ سازی نمایند و از آنجایی که هیچگونه تاریخ روشنی نداشته اند، به ناچار شخصیتهای خیالی بت من و اسپایدرمن را بزرگ می کنند تا بتوانند جوابگو نیازهای نسل امروزشان باشند.

در کشور چین به دیوار معروف خاقان های خویش می بالند، دیواری که معروف است به نام دیوار چین، زمانی که برای بازدید از دیوار چین می رویم، راهنماهای آنجا کوچیکترین اشاره ای در ارتباط با اجسادی که درون این دیوار در هنگام ساختنش دفن شده اند نمیکنند، و تلاش راهنماها در راستای لاپوشانی از جنایات مرتکب شده امپراطوری چین در هنگام ساختن دیوار مذبور بر روی بردگان میباشد.

در این هنگامه عده ای روشنفکر بی وطن کشور ما در ارتباط با تاریخ ایران آنچنان می نویسند که بیگانگان در ارتباط با ما ننوشته اند.

در ترکیه آتاتورک با وجود دیکتاتوری های فراوان از آنچنان محبوبیتی برخوردار است که اگر شخصی دیپلماتیک به آنکارا سفر کند، نخست مجبور است به آرامگاه آتاتورک برود.

در همین سوئد که اینجانب زندگی می کنم، برای دوران وایکینگها خویش بسیار ارزش قائلند و در بیشتر خانه های سوئدی کلاه خود دوشاخ که سمبل یک فرد وایکینگ است یافت می شود، معماری استکهلم نیز بر میگردد به چند صد سال پیش و هیچ صاحب ملکی حق ندارد نمای ساختمان را دگرگون کند.

از حوصله این نوشتار خارج است تا فرهنگهای غیرمنطقی و غیر انسانی تمام کشورها را بیاوریم، اما در کشورهای هند، مکزیک، کانادا، آلمان و به ویژه کشورهای آفریقایی و عربی به شدت به فرهنگهای ضد اخلاقی گذشتگان خود پافشاری میکنند.

در مغولستان هر سال مراسم بزرگداشت چنگیز خان مغول را بسیار با شکوه برگزار می کنند، که هر انسان خردمندی انگشت به دهان می ماند، اما همین به اصطلاح روشنفکرنماهای ما یک بار این مراسم را نقد نکرده اند.

با وجود مطالب بالا که برهمگان روشن است، روشنفکرنماهای ما از جوانان ناسیونالیست ایراد میگیرند که اندیشه های ما به روز نیست و واپسگرا هستیم! و مدعی میباشند جهان امروزی به سوی یکی شدن می رود، در حالی که تمام کشورهای پیشترفته جهان دو دستی به فرهنگهای نصف و نیمه خویش که در برابر عظمت ایران اسباب بازی بیش نیستند، اصرار می ورزند، و شوربختانه دلقکان سیاسی کشور ما را آنچنان بازی داده اند، که روشنفکری برای این اشخاص یعنی نقد و تازش به فرهنگ خودی که این مسئله برای ما یک درد است.

پاسخ به این روشنفکرنماها از چپ تا ملی مذهبی گرفته تا تمامی شورشیان 57 را شامل می شود تا مخالفین و منتقدین سرسخت دوران پر شکوه ساسانی تا روشن نماهای هوادار گلسرخی مجنون و شاملو دائم الخمار تا چاقو کشان دهه 60 که امروز ژست روشنفکری به خود گرفته اند و نام خود را دکتر گنجی و یا کدیورها گذاشته اند که گویا یادشان رفته که در دهه 60 دکترای عربده کشی و اوباشگری را پاس نمودند، به همه این دشمنان فرهنگ پربار ایران و حامی فرهنگ های پوسیده عربی و غربی پاسخی روشن میدهم:

نه تنها شما بلکه در درازای تاریخ اسکندر و چنگیزها نتوانسته روحیه ناسیونالیست ناب ایرانی را از گوهر وجود میهن پرستان ایران بزداند.

آری چگونه شما خودفروختگان عربی و غربی از ما جوانان ناسیونالیست توقع دارید با وجود فرهنگ و تاریخ پر شکوه سرزمینمان که تمام آن بر پایه خردگرایی، هوده آدمی (حقوق بشر) بر اساس قانونی اشایی (هنجار هستی) پایه گذاری شده است، نبالیم و از آن پاسداری نکنیم! آن وقت شما ناچیزان به ما جوانان ناسیونالیست دیکته می فرماید که دوران میهن پرستی و پاسداری از فرهنگ و سرزمین به سر آمده!

پاسخ شما تفاله های سیاسی باز را در فردای ایران با برپایی یک حکومت ملی بر پایه مکتب میهن سالاری به روشنی خواهیم داد.

از جوانان عزیز میهنم درخواست دارم، در ارتباط با هر گفته ای خوب بشنوید، بنگرید، آنالیز کنید و پی بگیرید تا بتوانید سره را از ناسره تشخیص دهید.

از جوانان میهنم میخواهم فریب نامها را نخورند، هر آنکس که ضلع اصلی مکتب میهن سالاری را زیر پرسش برد که همانا زرتشت، کوروش، فردوسی میباشند، باورش نکنید و بدون هیچگونه رحم و مروتی از صفحه سیاسیت به زباله دان تاریخ بسپاریدش.

در آینده سلسله نوشتارهایی در ارتباط با مکتب میهن سالاری منتشر میکنم تا در دام مارهای خوش خط و خال که در فرنود روشنفکر نمایان میشوند نیفتید، و بتوانید مسیر درست ایرانیت را که سردمدار تمامی فرهنگ هاست بپیماید.

راه ما یکی است و آن راه میهن سالاریست 

نگارنده: امید دانا

تیرماه 1390 بند 350 اوین 

3 نظر برای “آقا و خانوم روشنفکر، خون مکتب میهن سالاری در فرهنگ کشورهای متبوعتان جاریست.

  1. جناب آقای دانا، نمی دانم طرف صحبت شما با کیست ولی می دانم که بخش بزرگی از موفقیتهای همین ممالکی که نام بردید در نقد علمی خود و اصلاح تدریجی امور نهفته است. آیا زبانی که شما در نگارش مقاله حود از آن بهره برده اید، کمکی به حرکت جامعه امروز ایران به سمت علمی نگری، بی طرفی، و مستند سخن گفتن و استدلال کردن می کند؟

  2. مشکل همینجاست که جرات علمی نگری ومستند کردن وبی طرفی واستدلال کردن زرتشت و کورش و فردوسی رو فقط ندارید.چرا؟شما ایرانی هستین؟

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s