به یاری اهورا مزدا
همانگونه که میدانید، آدمی روزگار دشواری را در دوره پارینه سنگی گذراند تا به پیشرفت صنعت دست یافت. خوراک خام می خورد و ابزارهای زندگیش همه سنگی و وزین بودند. راهی برای گرم کردن خانه و کاشانه اش نداشت و هیچ خبری از شهریگری (تمدن) و پیشه وری (صنعت) و تکنولوژی نبود. فلزات و راه گداختن آنرا نمی دانست و… تا اینکه نیاکان آریایی ما در زمان هوشنگ شاه پیشدادی به چگونگی درست کردن آتش از سنگ چخماق پی بردند و از آن روز تاکنون، آتش در میان ما آریاییان گرامی شمرده می شود و در همه جشنهای ملی آتش افروزی از مهمترین آیینهاست. یکی از مهمترین جشنهای ما ایرانیان نیز که با آتش افروزی همراه است، جشنهای پنج روز پایانی سال (پنجه وه) می باشد که همزمان با گهنبار همس پت میدیم گاه است.</strong>
شش چهره گهنبار که در طول سال برگزار می شود، نمادی از شش گام آفرینش گیتی دارد و گهنبار چهره همس پت میدیم گاه واپسین گام آفرینش گیتی و زمان آفرینش انسان می باشد.
به باور نیاکانمان، روزهای پنجه زمان بزرگداشت فروهرهاست و در این زمان، فروهر نیاکان برای سر زدن به خانه های خود به زمین می آیند. بنابراین، ایرانیان پیش از فرارسیدن پنجه وه خانه هایشان را پاکیزه می کنند، خوان سپیدی در پسکم اصلی خانه پهن کرده و سفره ای برای درگذشتگان می چینند. آتش افروزی نیز مهمترین آیین روزهای پنجه است. بویژه در شب پایانی پنجه که فردای آن روز یکم فروردین ماه می باشد، اهل خانه از بامداد هیزم و بوته گردآوری کرده و بر بام خانه می برند، خوان سپیدی بر بام پهن کرده و اوستای پاک و آتشدان و فرتوری از اشو زرتشت و گلدانی پر از شاخه های سرو و مورد و سبزه و نان سیرگ بر آن می نهند. سپس، در نزدیکی سپیده دم، با نوای خوش اوستا و با آتش آتشدان خانه بوته ها را روشن می کنند و بر روی بام آتشی می افروزند که این کار را به گویش دری تش بوم می گویند و در کنار آتش به نیایش اهورامزدا و شادی و پایکوبی می پردازند و به این شیوه، فروهر نیاکان را با شادی و خرسندی به جایگاه های خود بدرقه کرده و سالی نو را آغاز می کنند.
پس از تازش اعراب به میهن اهورایی مان، جشنهای پنجه نیز مانند دیگر آیینها در میان هم میهنان غیر زرتشتی به گونه ای دیگر دگرگون شد. این جشن امروزه تنها در واپسین چهارشنبه سال برپا می گردد. حال آنکه، در گاهشماری کهن نام روزها به شکل شنبه و یکشنبه و… نبوده و هر روز از ماه برای خود نامی داشته و جشنهای پنجه نیز در پنج روز پایانی سال برپا بوده. همچنین، نیاکانمان آتش را هیچگاه به زیر نمی افکندند و آنرا در کوچه و خیابان روشن نمی کردند و از روی آن نمی پریدند، بلکه آتش سپند را ارج می نهادند و آنرا بر بامها می افروختند و دور آن به شادی و پایکوبی می پرداختند.
“پنجه وه بر شما فرخنده باد. به امید اینکه با پاسداری از آیینهای کهن ایرانی ریشه و هویت خود را بازیابیم و آبروی رفته را به میهن اهورایی مان بازگردانیم. سربلند و جاوید باد ایران و ایرانی.”
نگارنده: نازنین زرین کلاه
«میهن اهورایی» یعنی چه؟ فرق شما با آخوندها واقعاً چیه؟
دوست عزیز، ما خوش شانسیم که در زمانه ای در جهان زندگی می کنیم که جوامع متعددی با اصالت دادن به خرد و فاصله گرفتن از گفتمان (با عرض معذرت: احمقانه ی) مذهبی و خرافاتی و اهورایی و مسیحی و … کیفیت زندگی خودشون رو بالاتر بردن.
راز پیشرفت ایران و ایرانی هم اینه که از این نوع عقاید احمقانه (اسلام گرایی و زرتشتی گرایی و میهن پرستی و …) دست برداره.
این توجیه هم که هر ملت باید پیوندهاش رو با گذشته خودش حفظ کنه به خودیه خود فاقد اصالته. اتفاقاً برای ملتی که گذشته اش (چه قبل و چه بعد از اسلام – یا به قول شما تازش اعراب) سرشار از نکات احمقانه و خجالت آوره، بهتره که خوشحال باشیم که نسل جدیدتر این ارتباط با گذشته رو قطع کنه!
برای شما متاسفم از فرهنگ ایران هیچ نمیدانید من در قلب سوئد زندگی میکنم و در اینجا میبینم مردم چگونه عاشق فرهنگ خودشان هستند فقط ما ایرانیها روشنفکر شده ایم