درود بر شاهنشاه اریامهر.
مدتی است که نامه نوشتن به رهبر جمهوری اسلامی مانند نقل نبات شده، و این نامه نگاریها هیچ چیز جز حفظ نظام پلید جمهوری اسلامی نمیباشد، از این رو با خود اندیشه کردم من نیز در این زمان به جای نامه نوشتن به دیوهای چند سر جمهوری اسلامی برای پدر مهربانم که ایران را با تمام وجودش ساخت چند سطری دست به قلم شوم.
اما پدر جان آن زمانی که همه به شما خیانت کردن هیچ دل باخته ای نبود که برای شما نامه بنویسد، هیچ ایرانی با وجدانی نبود که برای حفظ و دفاع از ایران شاهنشاهی از شما بخواهد که برای نسپردن این خاک و آب به دست ملاها از روی دلسوزی و رحم کوتاه نیایید .
پدران و مادران ما، شورشیان 57 و همه دست در دست هم دادند تا تیشه به ریشه ما، نسل سوخته زدند.
اما نمیتوتنم درک کنم که چرا در آن زمانی که شما به ایرانی قدرتمند می اندیشید و تمام تلاش خود را برای حفظ منافع آریا بوم و توسعه ایران زمین می کردید، به یک باره شما را تنها گذاشتند و به پشتیبانی از خمینی این اهریمن تاریخ ایران زمین که جز، خرابه و منزوی کردن ایران بعد از 34 سال هیچ چیز از خودش به جا نگذاشت در آمدند.
در تمام مدت پادشاهی شما فقط به خاطر این آرمان بزرگ ، آرمانی که برای رسیدن به آن با همه دشواریها و موانع بسیار ، با توطئه ها و تحریک های فراوان مواجه شدی اما کوشیدن شما برای عظمت ایران بسیار ستودنی بود.
ای پدر کجایی که ببینی سگ های گرسنه بر سر لاشه های گندیده چگونه با هم می جنگنند ، پدر جان کجایی که ببینی نسل سوخته من آتش زیر خاکستر شده اند کجایی که ببینی جوانه های زیر حجاب را ،مادران پارک لاله را، کجایی تا ببینی ………
کجایی ای خسرو دلاور که بشکنی زندان اسکندری را که زیر سلطه این حکومت اخوندی اهریمنی اسیرند ،اما غافل از این که این ملت هنوز زنده اند و در شریانش نفت زرین میجوشد، این ملت بیدار است ،بیداری انها در فریاد خفه شده وبلاگ نویس ها و فریاد گرسنگی آذربایجان زیر آوار برف شنیده میشود.
اما پدر جان ما بیداریم و رگ های آریایی مان در دل این خاک میجوشد و با غیرت و غرور آریایی مان دست در دست هم رودخانه ها و سیلاب ها و سد های ترک برداشته نظام جمهوری ننگین اسلامی را ویران خواهیم کرد، آنچنان که از صفحه روزگار محوشان می کنیم ، تا ایندگان بر زبان نیاورند که چگونه به نسل سوخته ما ویرانه ساخته بوده اند ،و بدانند که این خاک ملک پدری ماست این جا ایران زمین است، سرزمین نیلوفر ها ، نیلوفرهایی که در میان لجن زاربر میخیزند و طلوع سحر را درود میفرستند، سرزمین فریادهای جوشیده ،مروارید های پدید امده به نام ارش ،سرزمین مردان عدالت ،سرزمین اجساد گمنام از مردان و زنانی که جرمشان خرافات ستیزی و فریاد ازادی خواهی بود.
میخواهیم امروز صدای آزادی خواهی این سرزمین باشیم میخواهیم امروز مشتهای گره خورده پیکر جوانان ایران زمین باشم ، میخواهیم صدای مادر تازیانه خورده ستارها و دختران حرمت شکسته باشم.
پدر جان به خاک ایران سوگند که امروزهیچ چیز جز نجات ایران از دست اهریمن دشمن در ذهنم و کلامم نیست وتلاش میکنیم که نسلهای آینده کشورم با سربلندی و غرور مقام والایی را که شایسته آنان است به دست آورد.
در پایان به عرض برسانم ، شاهنشاها اریامهر ، ما جوانان که نسلمان بابت شورش 57 سوخت، همدیگر را پیدا نمودیم و دست در دست هم تشکلی را با نام سازمان رستاخیز نوین ایران که یاد آور حزب باشکوه شما هست را جان دادیم و امروز تبدیل به تنها جریان پادشاهی شده ایم که بر پایه میهن سالاری گام بر می داریم و در راستای حکومت دموکرات و برای آزاد اندیشی ملت ایران تلاش می کنیم. و عزممان را برای اتحاد جریانهای ملی گرا و هوادار پادشاهی جزم کرده ایم. امیدوارم بتوانیم ذره ای از درسهای شما را فرا گرفته باشیم و مانند پدرانمان از این امتحان ملی مردود نشویم.
پاینده ایران
جاوید سامانه شاهنشاهی ایران
نگارنده: مریم کوثری
با درود
زیبا بود، اگر مردم فریب خمینی گجستک و تیم او را نمیخوردند ، ایران زمین جای بهتری می بود.
BA DORUDE FARAVAN
JALEB NEVESHTID,VALI LOTF KONID AZ LOGHATE MOSBAT ESTEFADE KONID
SALAMAT,SHAD,AZADANDISH VA PIRUZ BASHID
چرند بود.نویسنده مزدوری یا احمق یا…؟
سیدماحسون بدبخت و بیچاره توئی که عن مغز عفونیت جلو چشم کورت را گرفته که زر مفت میزنی عفونت مغزت تو روح پدر دیوةت برو عن روح و جسمت را بشور و گه زیادی نخور .
واقعا چرند بود .یا خری و یا خودتو به خریت زدی یه لطف کن اندکی سواد به خرج بده و نامه های دلسوزانه ای را که برخی از ملی گرا های واقعی اون زمان به این بی سروپایی که اعلیحضرت شماست، نوشتند رو بخون بعد بپرس چرا نصیحت در گوش هیچ دیکتاتوری اثر ندارد. اصلا از اون اول این آقای خمینی هم فقط به ایشان سفارش و نصیحت می کرد استبداد و سرکوب این عالیجناب کار را به انقلاب کشوند. مگه نه؟ اگه نمی فهمی بهتر اینه که اندکی فقط اندکی حوادث سال 1339 به بعد را تا شروع قیام در سال 42 و بعد حوادث بعد از آن را تا انقلاب 57 مرور کنی. تو که مثل بعضی فکر نمی کنی خمینی یک شبه انقلاب کرد و بر گرده یک ملت 36 میلیونی سوار و شد و … راستی چرا نمی پرسی چرا مصدق سرنگون شد. به نظر شما اگه شاه مستبد در آن زمان تن به اصلاحات می داد اصلا نیازی به انقلاب بود؟
با سلام ..با نطر شما مشکلی ندارم .عقیده شما و نظر شماست .اما نوع نوشتار .پراکنده گوئی .عدم رعایت نکات دستوری حاکی از عدم تسلط شما برای جضور در چنین میدانی است ..بنظر یک انشای دوران دبیرستان انهم از نوع ابتدائی آن است .. خود دانید ..
Dear Mr. Shah,yes we did it,we made it and we created these monsters,my silly generation.This young and distraught generation has all the right to blame us and laugh at our stupidity.Mr.Shah simply you were not an angle but still in love with Iran ,you were not an invader,only an Iranian ,not coming from Arabian Sahara .We miss you ,we all miss you.You go ahead ,make my day ,just call all of us a nation of idiots,i hope now you feel better. Good night Mr. Shah,good night
آقای امید دانا
من نمیدانم بچه ای یا احمق که نمیدانی قبل از انقلاب بسیارانی به شاه نامه نوشتند و برایش از خرابی اوضاع سخن گفتند. اما شاه که در گوشش صدای تملق و چاپلوسی مزدوران و بادمجان دورقاب چینان درباری طنین بیشتر و بلندتری داشت، این نامه ها را نشنیده گرفت و نویسندگان ان نامه ها مجبور به تحمل انواع و اقسام مضیقه ها و تنگناها از سوی ساواک آریامهری شدند. اگر نمیدانی، اینرا بدان که این ملت تمامی این راه ها را قبل از شروع قیام علیه شاه رفته است و نتیجه ای نگرفته است.
البته نامه شما بیشتر از نوع تملق های درباریان آنزمان است که البته هر چقدر ان نامه ها مثمر ثمر بودند و کاری انجام دادند، نامه شما هم مثمر ثمر خواهد بود! تنها کاری که ان سلطان صاحبقران انجام داد، کودتا علیه مردم با کمک آمریکاییان بود، و الان که آمریکا روی به ضعف و فتور گذاشته و چین رو به اعتلا دارد، پسرش، رضا پهلوی، که درس خیانت و خودفروشی را در مکتب پدر و پدر بزرگ آموخته، مشغول چشمک و چراغ زدن به چینیهاست و منتظر پرداخت حق فاحشگی و خودفروشی خود از سوی چینیهاست.
جناب رها اما گویا شما بچه هستی یا احمق زیرا این نوشته من نیست نوشته خانوم کوثری میباشد بنابراین در ارتباط با نوشته دیگران باید از خودشان بپرسید من در سایتم نوشته ایشان را منعکس کردم
نوشته ایشان هم یک دردو دل با پدر ایرانزمین هست همین
ديكتاتور ديكتاتور است، شاه و خمينى ندارد، همگى ظالمند و گروهى دستمال بدست دور آنها را گرفته. گول حرفهاى اينها را نخوريد.
سلام آقای امید دانا – دل نوشته زیبایی بود. هر وطن پرست با انصافی می تواند با مقایسه ابران قبل و بعد از انقلاب بفهمد کدامیک دلسوز ایران و ایرانی بوده یا هست. از نوشته های بعضی هموطنان هم دلگیر نشو همانطور که گالیله پس از دادگاهش به شاگردانش گفت که اعتراف او واقعیت را تغییر نمی دهد و زمین همچنان به دور خورشید می چرخد.
به امید روزی که همه ایرانیان با هر عقیده و دین و بدور از تعصب دست در دست هم مانع نابودی ایران شوند که در این راه افرادی چون شما و خانم کوثری و دیگران که دستی بر قلم دارند و عاشق ایران هستند بی تاثیر نیست.
نامه به خانم مریم کوثری
جدای از آنکه شما مثل تمام استبدادیون خود را نماینده ثابت و دائم و غیر قابل تعویض اهالی محترم میدانید، انهم بدون انتخابات و آرای مردم و معلوم هم نیست که این پست نمایندگی و سخنگویی از سوی جوانان را از کجا بدست آورده اید که دائما میگویید «نسل ما»، نکات زیر در حرفهای شما به چشم می خورد که تنها توی ذوق خواننده میزنند. (من یادم نمیاید که انتخاباتی برگزار شده باشد و شما به عنوان نمایندگان نسل امروز یا نسل سوخته انتخاب شده باشید!)
١- «….اما پدر جان آن زمانی که همه به شما خیانت کردن هیچ دل باخته ای نبود که برای شما نامه بنویسد،…….»
شاید شما مطلع نیستید و الا بسیاری از ملی گرایان و آزادیخواهان به ایشان در سالهای پیشین نامه ها نوشتند و به ایشان پاسخ ها دادند. از جمله مرحوم دکتر مصدق در کتاب تالمات خود ایرادات بسیاری به مدیریت کشور وارد کرده است. اما گوش شاه بدهکار نبود. حتی وقتی آمریکاییها از ایشان خواستند که برنامه مبارزه با فساد را اجرا کند تا مبادا ایران در چنگال شوروی بیفتد، ایشان با همان غرور ابلهانه یک دیکتاتور به غربیان درس کشور داری میداد. وقتی هم که از کار افتاد البته ادعا میکرد که غرب علیه وی توطئه نموده است.
٢- «……هیچ ایرانی با وجدانی نبود که برای حفظ و دفاع از ایران شاهنشاهی از شما بخواهد که برای نسپردن این خاک و آب به دست ملاها از روی دلسوزی و رحم کوتاه نیایید …….»
الف- کدام ایرانی باوجدانی حاضر به همکاری با رژیم کودتا میشود که با ایجاد خفقان و انسداد سیاسی راه را برای غارت کشور توسط بیگانگان هموار کند.
ب- کدام ایرانی با شرفی حاضر به دفاع از رژیمی وابسته میشود که به اشاره قدرتهای بزرگ بحرین و هیرمند را از خاک ایران جدا میکند.
ج- خیلی عجیب است که شما از تمام ایرانیان انتظار دارید که با آخوند همکاری نکنند، غیر از پدر تاجداری که برایش نامه مینویسید و هرگز یکبار هم از ایشان گله نمیکنید که چرا سران ارتشش، ارتش را بدستور آمریکا، دودستی به خمینی تحویل دادند.
خیلی عجیبتر است که اگر آخوند اینقدر بد است،چرا از پدر تاجدارتان نمیپرسید که چطور ایشان در تمامی مدت سلطنتش کاری جز سرکوب سکولارها و میدان دادن به آخوندها نداشت.
«پدران و مادران ما، شورشیان ۵۷ و همه دست در دست هم دادند تا تیشه به ریشه ما، نسل سوخته زدند.»
آنکسی که تیشه به ریشه این کشور و نسلهای آینده زد، دیکتاتوری کودتایی و خارجی ساخته پهلوی بود که کشور را بنا به صلاحدید آمریکاییها دودستی به خمینی تحویل داد.
«…..اما نمیتوتنم درک کنم که چرا در آن زمانی که شما به ایرانی قدرتمند می اندیشید و تمام تلاش خود را برای حفظ منافع آریا بوم و توسعه ایران زمین می کردید، به یک باره شما را تنها گذاشتند و به پشتیبانی از خمینی این اهریمن تاریخ ایران زمین که جز، خرابه و منزوی کردن ایران بعد از ۳۴ سال هیچ چیز از خودش به جا نگذاشت در آمدند…….»
البته خمینی را همانطور که خودتان هم گفتید پس از آنکه قدرت را به لطف ارتش آریامهری بدست گرفت، مردم شناختند و الا خمینی در پاریس تنها آخوند گمنامی بود که تمامی شهرتش مدیون برزبان آوردن مطالبات آزادیخواهانه ١٥٠ ساله ملت ایران بود.
سوال اینست که اگر پدر تاجدار شما خمینی را میشناخت، چرا ارتش را دودستی تقدیم خمینی نمود. قدر مسلم خمینی بدون وجود قدرت هرگز امکان سرکوب مردم و فرستادنشان به خانه هایشان را نداشت و انقلاب هم میتوانست به اهداف آزادیخواهانه اش برسد. البته اگر تسلیم ارتش به خمینی اولین خیانت پهلویها به مردم ایران نبود، قطعا آخرین ان بود و نباید به چنین کسانی فرصت داد تا دوباره در صحنه سیاسی کشور ظاهر شوند و قدرت را بدست گیرند که در غیر اینصورت باید شاهد خیانتهای زنجیره ای آنها بود.
دست نسل قبل درد نکند که حکومت وابسته و مستبد پهلوی را به زباله دان تاریخ فرستاد و یکی از ستون پایه های ارتجاع را در ایران، یعنی ارتجاع شاهنشاهی را در ایران نابود کرد. بجای عقب گرد، باید کار نیمه تمام ان نسل را تمام کرد و شیخ را هم پیش شاه به داخل همان زباله دان تاریخ انداخت.
«کجایی ای خسرو دلاور که بشکنی زندان اسکندری را که زیر سلطه این حکومت اخوندی اهریمنی اسیرند »
ان زمانی که این «خسرو دلاور» شما زنده بود، یا در کلاردشت منتظر فرار از ایران بود یا با شنیدن صدای انقلاب ایران بدستور ارباب آمریکایی فلنگ را بست و فرار کرد!!!….لول.. این خسرو دلاور هرگز استبداد ستیز نبود، خود مستبدی قهار بود.حالا هم که زیر یک خروار خاک خوابیده و بقول معروف….. ز کشتگان بر نیاید آواز….
البته زیاد نگران نباش! اگر پهلویها مرده اند، راه و رسم پهلویسم زنده است! هم اکنون پسر پا جای پای پدر و پدر بزرگش گذاشته و مشغول خودفروشی به آمریکاییها و بالاخص چشمک و چراغ زدن به چینیهاست که انتظار میرود ارباب بعدی جهان شوند!
«…….اما غافل از این که این ملت هنوز زنده اند و در شریانش نفت زرین میجوشد، این ملت بیدار است ،بیداری انها در فریاد خفه شده وبلاگ نویس ها و فریاد گرسنگی آذربایجان زیر آوار برف شنیده میشود……»
بله، درست است. ملت بیدار است و نمیتوان ارتجاع و استبداد وابسته و سرنگون شده پیشین را برایش رنگ کرد و به عنوان دموکراسی آریامهری به وی قالب کرد. نفتش هم مال مردم ایران است، نه غارتگران جهانی که برای غارت ان بخواهند شاه بسازند و شاه بیاورند و شاه ببرند.
«……میخواهیم امروز صدای آزادی خواهی این سرزمین باشیم میخواهیم امروز مشتهای گره خورده پیکر جوانان ایران زمین باشم ، میخواهیم صدای مادر تازیانه خورده ستارها و ……….»
مشت گره کرده مردم قبل از شیخ در دهان شاه خورده بود. آخر فریاد آزادیخواهی چه ارتباطی به استبداد و ارتجاع آریامهری دارد؟ صدای حق طلبانه ستار ها در زیر شکنجه چه ارتباطی به دزدان و غارتگران دوران پهلوی دارد؟ پهلوی و دزدان پهلوی چی را تنها با امثال خاوریها و شهرام جزایری ها و رفسنجانی ها و دیگر دزدان و غارتگران رژیم آخوندی باید مقایسه کرد. آخر چه ارتباطی بین شاه دزد و غارتگر و پدرش با ستار این کارگر زخم دیده و رنج کشیده وجود دارد. صدای ستار نمیتواند از دهان مدافعین ارتجاع آریامهری و ستایشگران دزدان پهلوی طلب درآید! صدای دزدان پهلوی طلب، صدای دشمنان طبقاتی امثال ستارهاست.
«…..در پایان به عرض برسانم ، شاهنشاها اریامهر ، ما جوانان که نسلمان بابت شورش ۵۷ سوخت، همدیگر را پیدا نمودیم و دست در دست هم تشکلی را با نام سازمان رستاخیز نوین ایران که یاد آور حزب باشکوه شما هست ……»
خواب دیدید خیر باشد! حزب رستاخیز را ان موقع که شاه زنده بود و قدر قدرت، کسی حاضر به ثبت نام در ان نبود. همان موقع با ضرب و زور تهدید مردم را مجبور به ثبت نام در حزب رستاخیز آریامهری میکردند تا مثلا حکومت سرکوبگر آریامهری را بصورت یک حکومت تک حزبی درآورند. حکومتی که پس از سالها درآوردن ادا و اطوار دموکراسی و دو حزبی، حتی دو حزب فرمایشی خودش را هم نتوانست تحمل کند و آنها را منحل کرده و هر دو را زیر چتر حزب رستاخیز درآورد. اما هر چقدر هم که شما طرفداران بازسازی استبداد و ارتجاع آریامهری دست بدست هم دهید، تاریخ به عقب برنمیگردد!
«……و امروز تبدیل به تنها جریان پادشاهی شده ایم که بر پایه میهن سالاری گام بر می داریم و در راستای حکومت دموکرات و برای آزاد اندیشی ملت ایران تلاش می کنیم. ……….»
میهن سالاری !!!! باید منظورتان آیین خاک پرستی باشد که طرفداران استبداد و ارتجاع آریامهری آنرا با میهن دوستی اشتباه گرفته اند! و الا کدام میهن دوستی بخشی از خاک کشورش را بدستور قدرتهای بزرگ جهانی، از بقیه میهن جدا میکند؟ کدام میهن دوستی ثروتهای طبیعی کشورش را به ثمن بخس به قدرتهای بزرگ واگذار میکند؟ کدام میهن دوستی با بیگانگان همدست میشود تا در ازای کمک بیگانگان برای سوار شدن بر قدرت استبدادی، مساله نفت را مطابق نظر آنان و بر خلاف رای ملت و مجلس و دادگاه لاهه حل و فصل کند؟
مریم جان حرف دل بسیاری را در نامه خود زدید از شما بخاطر نامه بسیار زیبایتان سپاس گزارم و امید وارم که روزی (که خیلی ههم دیر نیست ) در میهن آریایی مان زندگی کنیم
برایم گرامیتر از جان و دین… گرامی تویی خاک ایران زمین.
به نظرمن خوک نادان سید حاجیه رها و کصافات عرب و اردبیل و هندی های سیک زاده و خوگ زاده های عراق حق ندارند تو سایت های آریائی زر بزنند جای این اوباش بی بی رقیه عنگلیس است یا در صامزه عراق و سیکخانه هند بروند گورشان را گم کنند واقعإ که خسته هستیم از این روان پریش های هذیان گو
تا درودی دیگر بدرود . جاوید شاه