در دل میگریم برای آنچه که امروز بر سرم آمده..
میگریم وقتی میبینم که فرزندان کورش در داستان ضحاک زمان همچون موم به هر شکلی که او بخواهد در میآیند.
هموطنم امروز من و تو مسئولیم،در قبال خودمان فرزندانمان و فرزندان فرزندانمان،همانگونه که نسل پیشین باید امروز جوابگو تو باشند.
اگر تاریخ را ورق بزنی نیکو نامانی را میبینی که تاریخ تو را رقم زدند و تو چه مغرورانه نام آنها را به زبان میآوری و چه مفتخرانه خود را ایرانی مینامی
در عجبم از مادران و دختران ایران زمین،وقتی که اسم فاطمه را به زبان میآورند و صرفاً به خاطر داشتن رابطه فامیلی با محمد،اشک در چشمانشان جمع میشود و بی آنکه بدانند خود که بودند و اینها که هستند او را ستوده و در نامش سفرههای رنگین میگشایند و نذرها میکنند و رکعتها نماز میخوانند و در آخر از اینکه دین خود را ادا کرده اندو دل فاطمه را خشنود کرده اند به رضایت کامل قلبی میرسند و به گمان خویش خود را در بهشت با فاطمه محشور میبینند،ای وای بر ما
ولی واقعا فاطمه کیست؟به سود بشریت چه کرد؟چه خدمتی به توای زن ایرانی و چه خدمتی به سرزمین تو کرد؟؟
زمانی که تاریخ کشورم،وطنم،پارهٔ تنم،پر است از نامهای زیبای زن ایرانی که خدمتها به تمدن و فرهنگ کشورم کردند شرم میکنم از اجدادم که بخواهم حتی نام فاطمه و زینب و خدیجه و… را به زبان بیاورم
اگر چه کتابهای کتاب خانههای ملی و تاریخی و علمی سرزمینمان به دست همین تازیان عرب زبان به آتش کشیده شد و یا در دریاها ریخته شد ولی هنوز هم نام شیر زنانی بزرگ از سرزمین مقدس ایران بر جای مانده همچون: ماندانا،کاساندان،یوتاب،آرتا دوخت،رارین،آرتا دوخت،فرخ رو،کردیه،پور اندخت، آذر میدخت…
و واقعا فاطمه،زینت ,خدیجه نامشان بر زبان و یادشان در ذهن پاک اهورایی ما چه میکند؟؟ شرممان باد اگر بر جهالت خود ادامه دهیم و ننگمان باد اگر چشمان خود را بر این جهالت و نادانی ببندیم که امروز من و تو مسئولیم
زنده باد زن ایرانی،پاینده ایران،جاوید سامانه پادشاهی