هفدهم دیماه یادآور تصمیم تاریخی و سرنوشت ساز رضا شاه بزرگ است ، می گویم تصمیم تاریخی و سرنوشت ساز زیرا با توجه به شرایط آن روزگار و وضعیت جامعه آن روز ، فرمان بزرگمردی به مانند رضا شاه در ارتباط با کشف حجاب اسلامی نه تنها تصمیم تاریخی بلکه واژه فداکاری را در ژرفنای فرمانش و اعلام کشف حجاب معنا می کند.
براستی فرمان رضا شاه شهامتی می خواست که در وجود انسان های عادی نمی توان یافت. از شهامت رضا شاه هر آنچه بنویسیم بسنده نیست و نیاز به کتابسرایی ها دارد، اما فارغ از شهامت ایشان که بر هیچکس پوشیده نیست ، تصمیم آن ابر انسان نیاز به خردی داشت و دارد که هنوز روشنفکران ما به آن دست پیدا نکرده اند .
آری همچنان روشنفکران کشورمان در هر مکانی که تریبونی بد دست می آورند ، ژستی روشنفکرانه گرفته و به مانند صدا و سیما جمهوری اسلامی اظهار میدارند. ( حجاب را چه اجباری در سر زنان کنند و چه اجباری از سر زنان بر دارند، هر دو یکی است و فرقی بین این دو نیست) و انقلاب فرهنگی رضا شاه را دیکتاتوری و بدور از تمدن می دانند.
آری این روشنفکران جامعه ما که تعدادشان کم نیست ، همچنان درک نکرده اند، اگر آن زمان رضا شاه دستور میدادند تا حجاب اختیاری شود و حکم حکومتی صادر نمی کردند، چگونه زنان ایران با فرهنگ اسلامی که 1400 سال تا استخوان مردم ایران نهادینه شده بود ، و مردسالاری جزئی از آداب ایرانیان گشته بود، می توانستند با اختیار خود نوع حجابشان را انتخاب کنند؟
آری فضای جامعه در آن روزگار به گونه ای بود که زنان اسیر فرهنگ مرد سالاری ، پدر، برادر، شوهر و جامعه خویش بودند و اگر رضا شاه به قول روشنفکران ما به صورت دمکراتیک حجاب را اختیاری میکرد همچنان در سال 2013 زنان ایران از بند روبنده رهایی نمی یافتند.
آری رضا شاه بزرگ با بدنام کردن خویش در نزد این به اصطلاح روشنفکرانمان که همچنان درصدی از روشن بینی این بزرگمرد بهره نبردند، توانست زن ایرانی را از بند مردان خانواده و جامعه رها کند.
آری رضا شاه با فدا کردن خویش زنان کشورمان را از محیط آشپزخانه و خانه به جامعه کشاند و شخصیت از دست رفته زنان ایران را بازسازی و دوباره احیا کرد و خود را سپری کرد در برابر فرهنگ مردسالارانه اسلامی تا زن ایران زیر سایه این ابر مرد آسایش یابد.
آری امروز ما جوانان پس از 77 سال بر خلاف سخن سرایی هایی که از سوی دشمنان ایران و روشنفکران خمینی دوستمان که واقعه 57 را به ایرانمان تحمیل کردند، از خدمات آن بزرگ مرد به خوبی آگاهیم و به خود میبالیم که ایرانمان بزرگانی به مانند رضا شاه را پروراند تا مشعلی فروزان باشند برای فردای ما جوانان.
نگارنده: امید دانا
امید گرامی ،وقایع سال ۵۷ به خوبی نشان داد که جماعت به اصطلاح روشنفکر چه میخواستند ؟ آزادی از نظر آنان یعنی قدرت در دست خودشان باشد تا هر که را خواستند زندان و ا عدام کنند وگر نه هر بچه کودنی میداند که در جوامع اسلام زده هیچ تغییر ی بسوی مدرنیته بدون زور امکان پذیر نیست ، جالب آنکه کسانی دم از حقوق بشر میزدند که خود در سر خط ایدولوژی شان واژه دیکتاتوری (کمونیست ها ) یا بگونه ای صریح و یا بگونه ای قانونی (قوانین قران )عیان بود . البته بودند کسانی چون علی میر فطرس که در سروده زیبایش بنام «آخرین شعر » هشداری خردمندانه دادند ،اما جبهه میلی همیشه آخوندی و و ملت اسلام حشری دیگر در هوششان جز آوای جغد گونه خمینی چیزی نمیرفت .حالا همین ملت دموکرات وار ! البته تنها به حکومت اسلامی رای میداد -برگردید به ۵۰ سال پیش از این افتضاح یعنی زمان رضا شاه بزرگ در آنزمان آخوند و ملت با هم حتی ایجاد مدرسه هم مخالف بودند ، و در شهرستانها فتوای حمله بمدرس داده شده بود ! آیا اگر ملتی نخواهد تا ابد با شپش وطاعون وبا مبارزه کند باید آنها را آزاد گذاشت ؟ دعوای این مدعیان همیشه دروغگو بر سر یک چیز است :قدرت -انهم کی قدرت را میخواستند وقتی همه چیز روبراه شده بود – ایران ما تا صد سال دیگر دیکتاتور مدرن میخواهد -با وجود آخوند و مذهبی (حتی اگر بگوید حکومت منهای مذهب) هرگز آزادی نخواهیم داشت، زیرا مسلمان متعصب برای اجرای منویات خود قانون نمیشناسد جمع اینکه فداییان اسلام و البته طرفدارانشان در کوچه و خیابان مخالف فکری خود را ترور میکردند و به پای دختران و زنان بی حجاب ما اسید میپاشیدند -درود بر شما و رضا شاه بزرگ .
از رضا شاه بزرگ که بیشتر عمر پربار و با ارزشش را در جنگ با اشرار و یاغیان و راهزنان و خودکامگان خودمختاری و خواباندن شورش ها و دسیسه ها و خطرات و سختی های آن گذشت و سپری شد ، پرسیدند :
– سخت ترین روز زندگی شما چه روزی بود ؟
پاسخ داد :
– روزی که برای نجات زنان ایران ، (( کشف حجاب )) مجبور شدم زن و دختران خودم را با پوشش جدید و بدون حجاب به خیابان بفرستم و بگردانم .//
**و در مورد غیرت و تعصب به ناموس رضاشاه بزرگ :
همچنین در پاسخ از عدم قبول و اقامت دختری زیبای ترک در سفر ترکیه ودر شب اقامتش در آنجا گفت :
قبول نکردم ،چرا که فردا اگر آنها به ایران آمدند ، من کدام زن و یا دختر ایرانی را به اتاقشان بفرستم ؟