به یاری اهورامزدا
امروز پانزدهم آذر 3750 زرتشتی، سالگرد زادروز امیدم است. هر بار که سالگردی در زندگی مان پیش می آید، همه پیش آمدهای این چند سال، مانند فیلمی که بر روی پرده سینما در حال اکران باشد، از جلوی چشمانم می گذرد. آری، روزهای گذشته
را در ایران اهوراییمان، با همه خوشی ها و غم هایش، هرگز فراموش نمی کنم. زادروز سال 3746 اش را به یاد می آورم که با هم دوست بودیم و در یک کافی شاپ در کنار دوستانمان برایش جشن زادروز گرفتم. زادروز سال 3747 را که دیگر ازدواج کرده بودیم و در خانه خودمان برایش جشن مفصلی گرفتم، زادروز سال 3748 را که در زندان بود و با زحمت و به دور از چشم ماموران زندان کیک زادروز برایش بردم تا پشت شیشه های سالن ملاقات، و زادروز 3749 را که دور از من در سوئد بود و من هنوز در سرزمین اهورایی بودم. امسال، باز هم ما در کنار هم هستیم و امیدم زادروزی دیگر را سپری می کند، خرسندم که از اینهمه فراز و نشیب جان به در بردیم و پس از همه آن شادیها و غمها دوباره در کنار هم هستیم، ولی همچنان غم دوری از میهن عزیزمان را بر دل دارم. با وجود اینکه در کنار او در سوئد زندگی می کنم، ولی دلم برای روزهای خوش گذشته در کنار یاران در میهن اهورایی تنگ شده و هر لحظه در آرزوی بازگشت به دامان مام میهن هستم….
نازنین زرین کلاه