پرچمداران انقلاب مشروطیت ایران
علیرضا نوری زاده،
کاریزمایی غیر قابل اعتماد
علیرضا نوری زاده به عنوان چهره ای شناخته شده در ادبیات رسانه ای ایران در طول سه دهه اخیر دارای فراز و نشیب های بسیاری در جهت گیری های سیاسی بوده است. درواقع ظرفیت سیاسی و موضع گیری های وی که در میان دوستانش به علی چاخان وعلی خالی بند مشهور است در خصوص رویدادهای ایران مخاطب را اغلب دچار آنچنان آشفتگی ذهنی می نماید که توان تفکیک تحلیل های مختلف از رویدادها را ندارد.در واقع نوری زاده از یک پارادوکس شخصیتی رنج می برد و این آشفتگی ذهنی به نوعی او را به وادی ناکجاآباد در عرصه های سیاسی رهنمون کرده است. وی از طرفی خود را بر موج عدالتخواهی مردم ایران سوار دیده و همسو با این موج خود را لیدر جنبش سبز معرفی می نماید. اما از طرف دیگر با معرفی فرد معلوم الحالی چون عبدالستاردوشوکی به عنوان «دکتر » که داعیه تجزیه طلبی او در سایه حمایت کشورهایی چون عربستان سعودی و امارات برای کشتار مردم ایران بر کسی پوشیده نیست، ناهمسو بودن موضعگیری سیاسی خود را نشان داده و مخاطب را دچار گمگشتگی در شناخت رفتارشناسی او می نماید. نوری زاده در واقع با رندی خاصی استاد گرفتن ماهی از آب گل آلود است و از این رهگذر سود سرشاری نصیب خود کرده است.
الگویی برای ناصریسم افراطی
تسلط به زبان عربی و ارتباط دائمی او با شیوخ کشورهای خلیج همیشه فارس، ریاست بر مرکز مطالعات ایران و اعراب را برای او به ارمغان آورده است. وی زمانی خود را فردی پان عربیسم معرفی کرده و در مقطعي او را عاشق ناصريزم می دانستند. در آن دوران نوري زاده سيگار كلوپاترای توليد مصر را دود ميكرد يعني همان سيگاری كه جمال عبدالناصر ميكشيد. همان ناصری که برای نخستین بار ایده خلیج عربی را مطرح کرد و به ایران ستیزی شهره بود و در مصر به همه مدارس و دانشگاههای کشورش دستور داده بود که نام کهن و تاریخی خلیج فارس را حذف کنند و نام مجعول عربی را بر آن بگذارند تا در نتیجه با جعل تاریخ برای اعراب بدوی هویت ساختگی ایجاد کنند. همکاری با رسانه های ایران ستیزی چون تلویزیون العربیه و روزنامه الشرق الاوسط و همچنین شرکت در نشست الجنادریه و دریافت ملیون ها دلار از شاه عربستان او را به مهره ای قابل اعتماد برای اعراب تبدیل کرده است.
انحرافات اخلاقی درحوزه زندگی شخصی امروزه در دنیای مدرن نیز بسیار نکوهیده است کما اینکه می بینیم دامن مرد قدرتمندی چون ژنرال پترائوس را لکه دار کرده و او را مجبور به کناره گیری از ریاست سازمان سیا نمود. دراین راستا ارتباط غیر اخلاقی برای فردی که خود را کاریزمای اپوزیسیون خارج از کشور معرفی می کند گناهی نابخشودنی به حساب می آید. ماجرای چت نوری زاده با دختری جوان با ادبیاتی ناموزون بسیاری را که هر جمعه شب پای تفسیر خبر جمشید چالنگی با حضور نوری زاده و سازگارا می نشستند را شگفت زده نمود. از این رو به نظر نمی رسد نوری زاده توانسته باشد جای خود را به عنوان شخصی کاریزماتیک در میان نسل امروز جامعه ایران که به شدت به دنبال آرمان گرایی مبتنی بر حس وطن پرستی است تثبیت نماید. چرا که تناقض گویی رفتاری وی در مواجه با رویدادهای تاریخ معاصرجایی برای افرادی چون نوری زاده باقی نگذاشته است. فریب خوردن از محمد رضا مدحی مهره اطلاعاتی ایران برگ دیگری از پرونده نوری زاده بود که نشان دهنده ساده لوحی او علیرغم چند دهه تجربه درعرصه های تشکیلاتی بود.
به باور نگارنده این سطور شاهزاده رضا پهلوی به عنوان تنها وارث و نماینده 2500 سال پیشینه پرافتخارسرزمین آریایی ایران زمین می بایست با استفاده از مشاوران مطلع و آگاه در مناظره های تلویزیونی پاسخی در خور به یاوه گویی شیادانی چون نوری زاده دهد. چرا که بازخورد چنین مناظراتی در شکل گیری ذهن ایرانیان خصوصا جوانان در این برهه حساس که رژیم سرکوبگر فاقد مشروعیت است بسیار تاثیرگذار خواهد بود.
امین بازیار
روزنامه نگار ایرانی پناهجو در ترکیه
همشون از اون نوری زاده گرفته تا اون شاهزادتون سرو ته یک کرباسن یک مشت وطن فروش که به خاطر منافعشون همه کار میکنن